måndag 31 december 2012
fredag 28 december 2012
دعا میکنم سال جدید پراز فیض وبرکت برای شما باشد .
د ر بیان لذت بند گی خدا .
خدا یا . یک بار دیگر سخن خواهم گفت . نمی توانم خاموش بمانم .خداوند .
وسرور و سلطان خود را که بر عرش خانه دارد خواهم گفت .
مزمو ر 21 . 19 خداوند نیکویی تود ر حق مطیعانت چه عظیم است .
تو بموقع د ر حضور مردم . رحمت خود را به آنها نشان خواهی داد .
آما تو نزد آنا ن که دوستت می دارند نشا ن خواهی داد .چه هستی ؟
نزد آنا ن که از جا ن و دل بندگی ات می کنند ؟ حضور و مراقبت همیشگی تو از عاشقا نت همانا لطف و محبت پدرا نه توست .
که بما قوت قلب میدهد. و مظهر اعلای محبت تو آن بود که وقتی هستی نداشتم .
مرا خلق کردی . وآنگاه که به راه گناه رفتم به جانب بند گی آت بر گرداندی .
و عشق بخودت را بمن آموختی . ای چشمه ساز عشق ازلی از تو چه می توانم گفت ؟
چگونه ترا بفرا موشی میتوانم سپرد ؟ که حتی آن زمان که فاسد و گمراه گشته بودم .
مرا با برزگواری بیاد آوردی ؟ تو بالا تر از همه امید و آرزوهایم .
بر بنده ات شفقت ورزید ه ای . ورای همه استحقاق من . لطف و دوستی عطایم کرد ه ای .
این لطف تو را چگونه جبران توانم کرد ؟ همانطور که داود میگو ید .
مزمور 116 . 12 اما اینک در برابر خوبیهایی که خدا وند برای من کرده است چه می توانم باو بدهم .؟
زیرا همه کس را هنوز این فیض نرسیده که شناخت ترا پیدا کنند .
آیا بندگی من از تو که تما م کاینات باید د ر مقابل تو زانو بزنند امری عجیب است ؟ نه .
اینکه من ترا میخواهم خدمت کنم . نباید برای من چندان مهم جلوه کند .
بلکه آنچه پر اهمیت د ر این دنیای شگرف است آ ن است ک تو مرا . این بنده بی نوا و نا لایق را به خدمتگزاری خود .
شایسته دیدی واو را د ر میان بندگا ن محبوب بحساب آوردی . همه آنچه را که دارم و نیز خویشتنم از آن توست .
اول قرنتیان 4 .7 چرا اینقد ر به خود می بالید ؟ مگر هر چه دارید از خدا نیافته اید ؟
پس د ر این صورت چرا طوری رفتار می کنید که گویی با تلا ش خودتان چیزی را کسب کرده اید ؟
د ر واقع و طبق کلا م این ما نیستیم که ترا خد مت میکنیم .
بلکه این تو هستی که ما را خد مت میکنی .
متی 20 . 28 چنانکه پسر انسان نیامد تا مخدوم شود بلکه تا خد مت کند .
آسمان و زمینی که از برای استفاده آ دمی آفریدی . چشم انتظار به اراده تو می دوزند و هر روز قانون ترا گردن می نهند .
حتی این نیز چیزی نیست .زیرا تو قرشتگا ن را نیز به خد مت ما آدمیا ن گماشته ای .
اما برتر از همه اینها . آن است که تو خود در برابر انسان کمر خد مت خم می کنی و خویشتن را باو وعده داده ای .
این همه لطف و محبت بی شما ر را چگونه جبران توان کرد ؟
ای کاش می توانستم همه روز های حیا تم را در خد مت وفا دارانه به تو سپری کنم .
ای کاش توان فرهاد بود حتی به قدر یک روز . تو را چنان که شایسته است .خد مت گذارم .
زیرا هر چه پرستش و تقدیس و ستایش ابدی است . تنها ترا باید .
مکاشفه 4 .11 ای خداوند . خدای ما . تو سزاوار جلال و عزت و قدرتی .
زیرا که آفرید گار همه چیز تویی .
و همه چیز به خواست تو وجود یا فت و به خواست تو آفرید ه شد .
تو بحق خداوندگا ر منی و من بنده بینوا تو که باید با همه توانم بندگی ات کنم و هرگز از ستایشت خسته و ملول نگردم .
این شوق من و آرزوی من است . استدعا می کنم که کاستی هایم را بر طرف کنی .
برای ما افتخار و عزتی عظیم است و مانند پولس رسول بگویم .محض خاطرت هر آنچه غیر تو را خوار بشماریم .
زیرا آنان را که با رغبت به خد مت تو در آمد ه اند . فیضی عظیم خواهد رسید .
کسانی که گواراترین و شیرین ترین تسلا های روح القدس را در یا فت می کنند .
که به عشق تو از همه خوشیها ی تن چشم پوشیده اند .
آنان که محض خاطر تو به راه باریک گام نهاده وجملگی منافع دنیوی را فرو گذاشته اند .
روحشان به آزادی حقیقی نایل خواهد شد .فقط فیض توست که آدمی را به حقیقت .
آزاد و پاک می گرداند . چشم انتظار به اراده تو می دوزم و هر روز قانون ترا گردن می نهم
وهنوز بسیار چیز ها هست که باید بیاموزم .
آنچه را که می بینم بما می آموزد .تا به خالق خود در مورد چیز های که نمی بینم اعتماد کنم
فیض مسیح با شما .
torsdag 20 december 2012
بازداشت کشیش ایرانی مقیم امریکا ،همچنان بلاتکلیف در زندان اوین
کشیش "سعید عابدینی" 32 ساله و تبعه امریکا می باشد، وی از نوکیشان مسیحی است که برای دیدار خانواده اش به ایران سفر کرده بود که توسط ماموران امنیتی بازداشت و همچنان بلاتکلیف در بازداشتگاه زندان اوین بسر می برد.
به گزارش « محبت نیوز» خبرگزاری فاکس خبر داد که "کشیش سعید عابدینی" که بهمراه همسر و دوفرزند خود ساکن آمریکا می باشند، نامبرده برای دیدار از والدین و اقوام خود که به ایران سفر کرده بود توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی بازداشت شد .
"سعید عابدینی" از نوکیشان مسیحی است که سالها پیش در ایران به مسیحیت گرویده بود .
همسر ایشان، نغمه عابدینی ساکن امریکا در این باره گفت : « سعید زمانی که در ایران بسر می بُرد با ایمان و گرویدن به مسیحیت از منظر جمهوری اسلامی خود تبدیل به یک مجرم شد».
این گزارش می افزاید " سعید عابدینی " در ماه جولای 2012 ، همسر و فرزندانش را در امریکا ترک کرد تا به دیدار خانواده اش به ایران برود و کار انسان دوستانه ای را که سالها پیش برای ساختن یک پرورشگاه برای کودکان بی سرپرست در ایران شروع کرده بود را ادامه و به اتمام رساند.
به گفته همسر ایشان، وی پس از سفری کوتاه به یکی از کشورهای هم جوار در حال بازگشت به ایران بود که پس از آن به امریکا نزد همسر و فرزندانش بازگردد که در همین حین نیروهای امنیتی و بازرسی، اتوبوس حامل ایشان را در نزدیکی مرز ایران و ترکیه متوقف کردند و ماموران پس از شناسایی ایشان، پاسپورت وی را ضبط و خود وی را نیز مورد بازجویی شدید قرار دادند.
پس از توقیف پاسپورت ایشان، وی بدستور مقامات امنیتی برای هفته ها اجازه خروج از خانه را نداشته و پس از آن طی تماسی با اداره گذرنامه جویای وضعیت گذرنامه توقیفی خود شد که به ایشان گفته شده ، پرونده وی به سپاه ( اطلاعات ) ارجاع داده شده است.
- بازرسی از منزل پدری
بنا بر گزارش دریافتی، در روز چهارشنبه، 5 مهرماه 1391 ، پنج تن از مأمورین امنیتی لباس شخصی به منزل خانه پدری کشیش سعید عابدینی در تهران مراجعه و ضمن تفتیش و بازرسی و ضبط تمامی وسایل شخصی ایشان خود وی را نیز بازداشت نمودند.
همچنین گفته می شود دستگاه قضایی برای آزادی موقت وی قرار وثیقه 500 میلیون تومانی صادر کرد، اما با تلاش فراوان و آماده کردن این وثیقه از سوی خانواده ایشان، گویا مقامات قضایی از قبول وثیقه خودداری کرده و از تداوم بازداشت ایشان خبر دادند. و مسئولان از هر گونه پاسخی در این زمینه خوداری کردند.
بر همین اساس نامبرده همچنان در بازداشتگاه زندان اوین در بازداشت بسر می برد.
به گفته وکیل آقای عابدینی، پس از بازداشت این کشیش مسیحی، وی را به شدت مورد بازجویی قرار داده و در بازجویی ها نیز وی را بدلیل تغییر و ترک دین از اسلام به مسیحیت به مرگ تهدید کردند. وکیل ایشان همچنین افزود: مقامات امنیتی برای آزادی این کشیش مسیحی پیش شرطی را قرار دادن که ایشان باید اول تعهدنامه ای را امضا کرده که طی آن تمامی فعالیت های رسمی خود را در ارتباط با کلیساهای خانگی متوقف نمایند و در عوض دولت از اتهامات ایشان بخاطر فعالیت های کلیسایی چشم پوشی خواهد کرد و در آنصورت به ایشان اجازه خواهند داد که کشور را ترک کند.
لازم به ذکر است که وزارت امور خارجه ایالات متحده طی بیانیه تازهای به افرادی که دارای تابعیت دوگانه ایرانی-آمریکایی هستند در مورد سفر به ایران هشدار داد و از آنها خواست تا در انجام سفرهای غیر ضروری به ایران احتیاط کنند.
بیانیهای که روز جمعه ۱۷ آذر، هفتم دسامبر، بر روی وبسایت خود منتشر کرد نوشت که «برخی عناصر در ایران همچنان نسبت به ایالات متحده رویهای خصمانه دارند و در نتیجه آن، شهروندان آمریکایی ممکن است حین مسافرت یا اقامت در ایران با آزار و اذیت و یا بازداشت مواجه شوند.»
میلاد مقدس عیسی مسیح
میلاد مقدس عیسی مسیح
(تجسم خداوند) (اول یوحنا 4:2)
مقدمه :
ما امروز جمع شده ایم تا تجسم خداوندمان عیسی مسیح را جشن بگیریم و چقدر جای خوشحالی است که همان خدای مجسم شده طبق وعده اش بین ماست (متی 18:20) تا امروز هم ما را ملاقات کند (اشعیا باب 6) و اراده اش را در زندگیهایمان انجام دهد. دعا کنیم که خداوند امروز در ما کار کند.
(دعا)
بخش اصلی:
1- داستان میلاد:
یک زوج معمولی به اسم مریم و یوسف باهم دیگر نامزد بودند و قرار بود که باهم ازدواج کنند ، که یک اتفاق عجیب و استثنایی رخ داد. جبرائیل فرشته بر مریم باکره ظاهر شد و گفت : "ای تو فیض یافته ، خداوند با توست و تو در بین زنان مبارک هستی ، نترس ، تو پسری خواهی زایید و نام او را عیسی (یعنی نجات دهنده) خواهی نهاد ، او بزرگ خواهد بود و پسر حضرت اعلی خوانده خواهد شد و پادشاهی او پایان نخواهد داشت." (لوقا 1 آیات 28 تا 33) وقتی مریم این را شنید سئوالی بسیار منطقی کرد.او گفت :" که این چگونه خواهد شد چون من باکره هستم و مردی مرا لمس نکرده است " و فرشته به او گفت :"روح القدس بر تو می آید و قوت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند از اینرو آن مولود مقدس و فرزند خدا خواهد بود." (لوقا 1:35) و مریم فروتنانه در حالیکه نمی فهمید چه در او می گذرد گفت :"من کنیز خدا هستم."
بعد از آن مریم پیش الیصابات مادر یحیی رفت که 6 ماه قبل از او به طور معجزه آسای حامله شده بود و 3 ماه باهم بودند (لوقا 1:56) و خدا را پرستش کردند.(لوقا 1 آیات 42 تا 55)
وقتی یوسف از ماجرای حامله شدن مریم باخبر شد احتمالا خیلی ناراحت شد (متی 1:19) ، با اینکه مریم احتمالا موضوع را برای او توضیح داده است ولی او نمی توانست آن را باور کند و او متواضعانه به جای اینکه به فکر مجازات و سنگسار مریم باشد ، خواست او را را رها کند ، در این فکرها بود که فرشته در خواب بر یوسف آشکار شد و گفت : "از ازدواج با مریم مترس ، زیرا آنچه در او قرار دارد از روح القدس است و این همان پیشگویی اشعیایی نبی (7:14) 700 ق م است که اینک باکره حامله شده ، پسری خواهد زایید و او را عمانوئیل یعنی خدا با ما می نامند." (متی 1:23)
اطاعت بعنوان درس مهمی است که ما می توانیم از مریم و یوسف در میلاد مسیح یاد بگیریم.
وقتی زمان آن رسید که عیسی (خدای کامل که خدای کامل و انسان کامل شد) از مریم باکره مادر خداوندمان عیسی مسیح (لوقا 1:43) بدنیا بیاید ، یوسف چون از بیت لحم شهر داود (طبق پیشگویی اشعیا 11:1 و میکاه 5 :2) بود به فرمان پادشاه برای سرشماری همراه مریم به آنجا رفت ، احتمالا برای اینکه بسیاری به این شهر آمده بودند جایی برای استراحت و وضع حمل مریم پیدا نشد ، بنابرین در آخوری محقر و احتمالا کثیف مسیح به دنیا آمد ، این پیغام نیز برای ما مهم است که امروز هم مسیح می تواند در قلبهای کثیف و گناه آلود ما ساکن و به ما قلبی تازه ببخشد (حزقیال 18:31 – دوم قرنتیان 5:17) ، به قول جان میلتون اگر عیسی هزاران بار دیگر متولد گردد و هزاران بار دیگر معجزات بکند و هزاران بار مصلوب گردد و قیام کند ولی در قلب ما وارد نگردد هیچ فایده ای برای ما ندارد.
بعد از تولد مسیح فرشتگان پیغام خوش تولد منجی را به ساده ترین افراد جامعه آن زمان یعنی شبانان رساندند . کلام خدا می گوید که شب بود (لوقا 2:8) و شب ، تاریکی و سرما نشانه گناه و ناامیدی است و پیغام کریسمس پیغام امید برای ناامیدان و آزادی برای گناهکاران است. فرشته به شبانان گفت :"بشارتی برایتان دارم که برای تمامی قوم است ، امروز در شهر داود نجات دهنده ای به دنیا آمد که مسیح خداوند است. " (لوقا 2 آیات 10 و11) و ناگاه گروهی عظیم از فرشتگان آمدند و سرود معروف «خدا را در اعلی علیین جلال و بر زمین سلامتی و در میان مردم رضامندی باد.» (لوقا 2:14) را سرایدند. شبانان وقتی به آخور رسیدند و عیسی و مریم و یوسف را دیدند ، عیسی را پرستیدند و اخبار این رویداد را به همه بشارت دادند، آنها نمی توانستند بی تفاوت بمانند ، با اینکه آنها فقط نوزادی را دیدند که گریه می کرد ولی شاید می دانستند این همان پسری است که در اشعیا 9:6 خدای قدیر و سرور سلامتی و عجیب و مشیر نامیده شده است.
با تولد مسیح ، ستاره ای هدایتگر مجوسینی دانش دوست از امتها شد تا نشانگر این باشد که این نجات برای همه قشر مردم می باشد ، مجوسین نیز وقتی به مسیح رسیدند او را پرستیدند و هدایای خود را تقدیم کردند (متی 2:11) .
همانطور که در زمان مصلوب شدن و قیام او شاهد حضور فرشتگان و اتفاقاتی در طبیعت (مثل تاریک شدن هوا و زلزله هستیم ) در زمان میلاد او نیز فرشتگان حضور داشتند و ستاره ای در آسمان با درخشش باعث هدایت شد.
مردمی که با این رویدادها برخورد کردند ، بعضی ها مثل هیرودس دشمنی کردند ، بعضی ها مثل فریسیان و کاتبان با اینکه اشاره تورات را در مورد محل تولد مسیح فهمیدند، بی تفاوت ماندند و بعضی نیز مثل یوسف و مریم ، شبانان و مجوسین به آن ایمان آوردند .
torsdag 13 december 2012
پیدا شدن جسد کاملن سالم یک دختر پس از 500 سال + عکس
گروهی از دانش
مندان در کشور پرو در غرب آمریکای جنوبی، جنازه دختری را یافتند که تحقیقات نشان داده است حدود ۵۰۰ سال پیش هنگام مرگ ۱۵ ساله بود.
به گزارش « محبت نیوز» به نقل از العربیه، مساله جالب توجه این است که بدن این دختر همچون یک انسان زنده سالم است، دلیل این پدیده آن است که پایین بودن دمای هوا در آن منطقه و توده های برف، مانع از تجزیه شدن جسد او شده است.
تحقیقات از DNA این دختر نشان داده است که او به امپراتوری انکا باز می گردد که در جنوب قاره آفریقا مستقر بود.
شایان ذکر است که امپراتوری انکا به حدود ۵۰۰ سال پیش باز می گردد.
این امپراتوری به رسمی مذهبی با نام ''سلامت'' شهرت داشت که در آن مردگان خود را پس از مومیایی کردن، زیر شن به خاک می سپرد.
اعتقاد این بود که این روش، مردگان را از عذاب و خشم الهی در امان می دارد.
söndag 9 december 2012
بشارت یکی از ارکان اصلی ایمان مسیحی است.
مقدمه
بشارت که از کلمه تبشیر به معنی گسترانیدن خبر خوش گرفته شده است، یکی از ارکان اصلی ایمان مسیحی است. آخرین کلامی که از عیسی مسیح در گوش شاگردان طنین افکند این بود: «شما در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان شاهدان من خواهید بود» (اعمال ۱:۸). در متی باب ۲۸ آیه ۱۹ نیز میخوانیم که عیسیمسیح به شاگردان خود مأموریت میدهد که رفته، تمامی قومها را شاگرد سازند و آنان را به اسم پدر و پسر و روحالقدس تعمید دهند. بنابراین در اهمیت بشارت شکی نیست. موضوع اینجاست که چطور باید بشارت داد.
چگونه باید صحبت کرد تا پیام محبت مسیح به بهترین وجه به آنان منتقل شود. بهعنوان مبشر، باید متوجه باشیم که مخاطبین ما از گروهها، عقاید و زمینههای مختلف اجتماعی که گاه بینهایت با هم فرق دارند، میآیند. امید است که با مد نظر داشتن نکات مطرح شده در این مقاله، و نیز با یاری جستن از هدایت و حکمتِ روحالقدس، بتوانیم به درستی با هر گروه ارتباط ایجاد کنیم و به جای تحمیل یک سری عقاید، دریچهای باشیم برای انتقال محبت خدا.
مردمی را که در اطراف ما هستند میتوان به گروههای متعددی تقسیم کرد. ما در این مقاله تنها بر پنج گروه عمده که اغلب در خدمت بشارت با آنان برخورد خواهیم داشت متمرکز خواهیم شد، و راههای ایجاد ارتباط و گفتگوی صحیح با آنان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
۱-گروه متعصب مذهبی
این گروه به مذهب خود پایبندند و بسیار نسبت به آن تعصب دارند. از آنجا که اصولاً تعصب در هر عقیده و مرامی باعث کوری درون میگردد و انسان را از رسیدن به حقیقت بازمیدارد، اینگونه اشخاص معمولاً حاضر به شنیدن، مطالعه و تحقیق و در نهایت قبول هیچ عقیده و تفکری غیر از عقیده و نظر خود نیستند. این گروه فکر میکنند که عقیده و دیدگاه خودشان کاملترین است و دیگران همه در اشتباهند. این عده حتی نمیخواهند به عقاید غیر از خود گوش بدهند، و اگر کسی باورهایشان را زیر سؤال ببرد آن را توهین به اعتقادات خود تلقی میکنند.
ببینیم با این گروه که گاه حتی نمیخواهند سخن ما را بشنوند چگونه میتوان ارتباط برقرار کرد و پیغام نجات مسیح را به آنان رساند. بدین منظور روشهای گوناگونی وجود دارد که ما در اینجا به دو مورد اشاره میکنیم:
الف: روش مستقیم یا ایجاد شوک
در انجیل یوحنا ۳:۳-۵ نیقودیموس را میبینیم که فردی مذهبی و متعصب در دین یهود است و شبانه به ملاقات عیسی میآید. ببینیم عیسی برای معرفی پادشاهی آسمان به او از چه روشی استفاده میکند. عیسی در همان ابتدا مستقیماً سر اصل مطلب میرود و از روش مستقیم یا ایجاد شوک استفاده میکند. او به نیقودیموس میگوید که برای ورود به پادشاهی خدا باید از سر نو مولود گردید. نیقودیموس، این مرد سالخورده، از بزرگان یهود بود. مردی محترم و تحصیلکرده بود و خود را استاد در امور دینی میدانست. اما عیسی از همان ابتدا تمام عقاید او و تصوری را که او در مورد خود داشت به چالش میگیرد و با بیان واقعیتی شوکهکننده، نیقودیموس را به خود میآورَد: نیقودیموس، این عالِم یهود که عمری را در مطالعۀ شریعت سپری کرده بود، تا از سر نو زاده نشود قادر به دیدن پادشاهی آسمان نخواهد بود!
ما نیز در برخورد با گروههای متعصب و مذهبی میتوانیم با استفاده از این روش، آنان را به چالش بطلبیم و سؤالاتی از این قبیل از آنها بپرسیم: آیا اطمینان دارید که نجات یافتهاید؟ آیا اگر همین امشب چشم از جهان فرو بندید، میدانید در کجا چشم باز خواهید کرد؟ آیا مطمئن هستید که تمام گناهانتان آمرزیده شده است؟
در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که به هیچ عنوان نباید به بدگویی در مورد مذهب آنان بپردازیم یا اعتقاداتشان را زیر سؤال ببریم. با این روش هیچ کس را نمیتوان بهسوی مسیح هدایت کرد. از بحث و مجادله نیز باید بپرهیزیم، و در نظر داشته باشیم که برای هر کس در آسمان وقتی مقرر شده است و این ما نیستیم که با زور و تلاش خود دیگران را با مسیح آشنا میکنیم، بلکه خداوند است که در نهایت باید قلب افراد را آماده سازد.
ب: روش نشان دادن محبت مسیح
همانطور که در شماره قبل ذکر شد، بهترین اسلحه ما در امر بشارت محبت است. اگر تعصب افراد باعث میشود نخواهند پیغام نجات را بشنوند، باید آنها را در دعا بهحضور خدا ببرید و هیچ وقت ناامید نشوید. سعی کنید با ایجاد دوستی و نشان دادن محبتی که سرمنشاء آن مسیح است، نمونه خوبی از خود برجای بگذارید تا "اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است بستایند" (متی ۵:۱۳).
۲-گروه مؤمن
واکنش این گروه نسبت به پیام انجیل قدری نرمتر است. این گروه واقعاً خدا را دوست دارند و میخواهند فرامین و دستورات او را در چارچوب شریعت دین خود حفظ کنند تا از این طریق خدا را خشنود ساخته، در نهایت به پشتوانۀ اعمال نیکشان رستگار شوند.
یکی از عواملی که باعث میشود این گروه پیام مسیح را نپذیرند، ترس آنها از خداست. اینگونه افراد فکر میکنند اگر مذهب خود را رها کنند و از عیسی مسیح پیروی نمایند، خدا نسبت به آنان غضبناک شده ایشان را سخت تنبیه خواهد نمود. برای این افراد، تنها تکیهگاهشان در این دنیا همانا مذهب و اعتقادات مذهبیشان است.
بیشتر این افراد خدا را با سادگی دوست دارند و میخواهند به او نزدیک شوند. نکتهای که باید در مورد این گروه در نظر داشت این است که اکثر آنها آنچه را که از اجداد خود به ارث بردهاند دنبال میکنند و خود شخصاً این راه را انتخاب نکردهاند. بنابراین خیلی مهم است بدانیم چگونه باید سر صحبت را با این گروه باز کنیم و آنها را با خدای زنده آشنا نماییم.
بدین منظور روشهای گوناگونی وجود دارد که مختصراً به دو مورد اشاره میکنیم:
الف:روش طرح سؤال
این روش تا حدودی به "روش مستقیم" شباهت دارد. فیلیپس بههنگام بشارت انجیل به خواجهسرای حبشی که شخصی مذهبی بود و پس از انجام فرایض مذهبی از اورشلیم بازمیگشت، از همین شیوه استفاده کرد. او از خواجهسرا پرسید: «آیا آنچه میخوانی، میفهمی؟» (اعمال ۳۰:۸).
طرح سؤال، مخاطب شما را به فکر وا میدارد و راه گفتگو با او را باز میکند. برخی از سؤالاتی که میشود در این رابطه مطرح کرد و در مقاله قبل نیز بدان اشاره شد عبارتند از:
در مورد شخصیت عیسی مسیح چه فکر میکنید؟ آیا میدانید کتابمقدس در مورد زندگی پس از مرگ چه میگوید؟ آیا اطمینان دارید که گناهانتان آمرزیده شده و عبادات و دعاهای شما مورد قبول خدا واقع میشود؟
ب: روش تحسین
خیلی مهم است بدانیم که همه مردم بد و شریر نیستند و در کسانی که هنوز به مسیح ایمان نیاوردهاند نیز چیزهای نیکویی وجود دارد. در این شیوه، با تحسین کردن از نکات مثبتی که در طرف مقابلتان میبینید، پلی برای ایجاد ارتباط با او برقرار میکنید.
بهعنوان مثال میتوانید به طرف مقابلتان که فرد مؤمنی است بگویید: عشق و علاقۀ عمیق شما نسبت به خدا براستی قابل تحسین است! چه اطلاعات خوبی در مورد خدا دارید! احساس تعهد مذهبی شما تحسینبرانگیز است!
بدین ترتیب طرف مقابلتان متوجه میشود که قصد انتقاد از او و اعتقادات او را ندارید، و آنچه در مورد مسیح به او میگویید از روی دوستی و دلسوزی است و صرفاً میخواهید او نیز با خدایی که زندگی شما را عوض کرده است، آشنا شود.
۳-گروه دلزده از مذهب
این گروه از مذهب و قوانین خشک مذهبی خسته شدهاند و از هر نوع مذهبی فراری هستند. بااینحال همچنان به خدا اعتقاد دارند و از لابلای صحبتهایشان میتوان فهمید که علاقهمندند با خدا در ارتباط باشند.
خبر خوش برای این گروه این است که ما مسیحیان نیز قصد تبلیغ مذهبی را نداریم چون اساساً مسیحیت یک مذهب نیست، بلکه عبارت است از داشتن رابطهای زنده با خدایی زنده - رابطهای که تنها از طریق عیسایمسیح امکانپذیر است.
ممکن است این گروه با این تصور که مسیحیت هم صرفاً یکی دیگر از بیشمار مذاهبِ موجود در دنیاست، در برخورد با ما عکسالعمل تندی از خود نشان دهند. اما ناامید نشوید. اغلب این افراد وقتی متوجه میشوند که مسیحیت مذهب نیست بلکه ما از رابطۀ زنده با خدایی زنده سخن میگوییم، نرم خواهند شد و حاضر خواهند بود سخنمان را بشنوند.
ببینیم چگونه میتوانیم با این گروه خسته از مذهب بهتر ارتباط برقرار کنیم و پیام نجات را به گوششان برسانیم:
الف: روش ایجاد علاقه
نمونهای از این روش را در متی ۴:۱۸-۲۰ میبینیم: «چون عیسی در کنار دریاچۀ جلیل راه میرفت، دو برادر را دید به نامهای شمعون ملقب به پطرس و آندریاس، که تور به دریا میافکندند، زیرا ماهیگیر بودند. به ایشان گفت: "از پی من آیید که شما را صیاد مردمان خواهم ساخت"». عیسی طوری با این دو ماهیگیر سخن گفت که برایشان جالب باشد. از آنجا که آنها صیاد ماهی بودند، عیسی از همین لغت استفاده کرد تا آنها را به صید جانهای گمشده ترغیب کند.
ما نیز میتوانیم با سخنانمان در مردم علاقه ایجاد کنیم. باید در مورد موضوعاتی صحبت کنیم که در آنان اشتیاق ایجاد کند و در نهایت راه برای یک مکالمۀ صحیح روحانی در مورد ضرورت نجات هموار شود. برای نمونه میتوانیم از طرف مقابل خود بپرسیم: آیا میدانی خدا برای تو نقشهای دارد؟ میدانستی که خدا تو را صدا زده است! خدا میخواهد ترا شفا دهد! خدا میخواهد تو را از این درد آزاد کند! او از اینکه تو این چنین در عذاب هستی خوشحال نیست! آیا میدانی خدا میخواهد به تو حیات ابدی بدهد؟
ب: روش غیر مستقیم
در این روش از آنجا که نمیتوان بهطور مستقیم سر صحبت را در مورد مسائل روحانی باز کرد، باید بههنگام گفتگوهایی که در مورد مسائل مختلف با مردم داریم منتظر فرصت باشیم تا موضوع به آرامی به مسائل روحانی کشیده شود و آن وقت در مورد نجاتی که در عیسیمسیح یافت میشود صحبت کنیم. در این میان میتوانیم همانطور که با آنان صحبت میکنیم، در قلب خود نیز دعا کنیم تا خدا دل آنان را آماده سازد و روحالقدس موضوع صحبت را کنترل کرده، به مسیر مسائل روحانی بکشاند.
عیسیمسیح در برخورد با زکای باجگیر از روش غیر مستقیم استفاده کرد. او اول به زکا گفت که میخواهد در منزل او مهمان شود، و بعد در فرصت مناسب با او سخن گفت و در نهایت باعث نجات روح او گردید.
۴-گروه بیخدا
این گروه نه به خدا، نه به مذهب و نه به هیچ یک از مسائل روحانی ایمان و علاقهای ندارند. اینگونه افراد معتقدند که خدای هر کس، خودش است، انسان در زندگی تا آنجا که باعث سلب آزادی دیگران نشود آزاد است هر کاری میخواهد بکند، و بعد از مرگ نیستی مطلق است. این گروه یکی از سختترین گروهها برای پذیرش پیام انجیل عیسایمسیح هستند.
اغلب کسانی که در این گروه جای میگیرند افراد متفکر و تحصیلکردهای هستند، بسیار اهل بحث و جدلاند، و مطالعات وسیعی دارند. بنابراین برای بشارت به آنان لازم است که شما نیز اهل مطالعه باشید، اطلاعات کافی از مکاتبی چون کمونیسم، خِردگرایی یا فرضیۀ تکامل داشته باشید، و خلاصه تا آنجا که ممکن است مجهز باشید. ضمناً ناگفته پیداست که برای بشارت به این گروه، نخست لازم است وجود خدا را برایشان اثبات کنیم و بعد صحبت را به نجات مسیح بکشانیم.
نمونهای از اینگونه افراد را در اعمال ۱۷:۱۶-۳۴ میبینیم. پولس در این قسمت با جمعی از فیلسوفان اپیکوری و رواقی مواجه میشود که همگی افرادی بتپرست و بیخدا هستند و در عین حال اهل تفکر و مباحثهاند. ببینیم پولس، این بزرگترین و باتجربهترین مبشر تاریخ، برای بشارت به این عده چه کرد و چه درسهایی میتوان از او آموخت:
۱- پولس در مورد این گروه تحقیق کرده و اطلاعات کاملی از اعتقادات آنها کسب کرده بود. او خطاب به آنان میگوید: «هنگامی که در شهر سیر میکردم و آنچه را که شما میپرستید نظاره مینمودم، مذبحی یافتم که بر آن نوشته شده بود: "تقدیم به خدای ناشناخته"» (آیه ۲۳)
۲- پولس از همان ابتدا از روش تحسین استفاده میکند و به آنان میگوید: «ای مردان آتنی، من شما را از هر لحاظ بسیار دیندار یافتهام» (آیه ۲۲)
۳- او از آنچه برای این گروه آشنا بود استفاده کرد تا پیغام نجات را به آنها برساند: «... حال آنچه را شما ناشناخته میپرستید، من به شما اعلام میکنم» (آیه ۲۳)
۴- و بلاخره پولس از روش مستقیم یا ایجاد شوک استفاده میکند: «در گذشته خدا از چنین جهالتی چشم میپوشید. اما اکنون به همۀ مردمان در هر جا حکم میکند که توبه کنند. زیرا روزی را مقرر کرده که در آن بهواسطۀ مردی که تعیین کرده است، جهان را عادلانه داوری خواهد کرد...» (آیات ۳۰ و ۳۱)
در آیه ۳۲ میبینیم که برخی از این افراد با شنیدن سخنان پولس و مخصوصاً آنچه که او دربارۀ رستاخیز مردگان میگوید، او را تمسخر میکنند، اما برخی نیز ایمان آوردند. در بشارت به این گروه باید از هر لحاظ مجهز باشید و با قوت روحالقدس کلام خدا را بدون هیچ ترس و واهمهای به آنان اعلام نمایید. مطمئن باشید که خدا در همین گروه نیز کسانی را انتخاب کرده است که نجات یابند و پیرو او شوند.
۵- گروه تشنه
این گروه از مردم تشنه و آماده پذیرش پیغام مسیح هستند. آنان در جستجوی خدا هستند و چه بسا تابهحال از راههای مختلفی کوشیدهاند به خدا نزدیک شوند و او را بهتر بشناسند. بسیاری از اینگونه افراد در زندگی شخصی خود با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند و در پی راه نجاتی میگردند.
این گروه آمادهاند برای رسیدن به حقیقت هر راهی را به دور از تعصب امتحان کنند - حتی مکاتب واهی و دروغین را.
رساندن خبر خوش نجات عیسای مسیح به این گروه کار دشواری نیست. کافی است با آنان رابطه ایجاد کرده، با حکمت روحالقدس و محبت مسیح حقایق انجیل را برایشان توضیح دهیم.
چگونه میتوان با این گروه ارتباط برقرار نمود و آنان را به سوی مسیح هدایت کرد؟
الف: گوش فرا دادن و درخواست کمک
همانطور که در مقاله قبل نیز دیدیم، وقتی با مردم وقت صرف میکنیم و به درد دلشان گوش میدهیم آنها نیز احساس میکنند که برایشان اهمیت قائلیم و به ما اعتماد خواهند کرد. بدین ترتیب زمینه برای گفتگو در مورد کار نجاتبخش مسیح آماده میشود.
یکی دیگر از راههای ایجاد ارتباط میتواند این باشد که از آنها کمکی درخواست کنیم. بهعنوان مثال در یوحنا ۴:۵-۲۰ عیسایمسیح را میبینیم که از زن سامری آب میخواهد، و بدین ترتیب سر صحبت را با او باز میکند.
ب: شهادت زندگی خود را بازگو کنیم
شاید یکی از بهترین روشها در برخورد با این گروه، بیان تجربیات شخصی خودتان باشد. شما میتوانید بدون هیچ گونه تعصب، آنچه را که خداوند در زندگی شما انجام داده است با مخاطب خود در میان بگذارید، و برایش دعا کنید تا خداوند تخمی را که در قلب او پاشیدهاید به ثمر بنشانَد.
نتیجه
در مقاله حاضر به اختصار به گروههایی که معمولاً در جامعه با آنها در تماس هستیم اشاره کردیم و در هر مورد برخی از روشهایی را که میتوان برای ایجاد ارتباط با آنها استفاده کرد، ذکر نمودیم. طبعاً روشهایی که در مورد یک گروه خاص ذکر شد تنها مختص به همان گروه نیست، بلکه گاه میتوان بسته به هدایت روحالقدس از روشهای گوناگون دیگری نیز در جاهای مختلف استفاده کرد. بهعنوان مثال، در میان گذاشتن تجربۀ شخصیتان از مسیح، در بشارت به هر گروهی قابل استفاده است.
ناگفته پیداست که در نهایت این ما نیستیم که با توانایی، قدرت و حکمت انسانی خود مردم را به سوی مسیح هدایت میکنیم، بلکه خود خداست که در قلب و روح آنان عمل میکند و با دگرگون ساختن زندگیشان، آنها را به سوی خود جذب مینماید. ما در این میان تنها وسیلهای در دستان او هستیم.
مهاجرت اجباری مسیحیان از ایران
حکومت مذهبی جمهوری اسلامی چندین دهه است که سعی و تلاش دارد تا مخالفین مذهبی خود را وادار به خروج از کشور نماید اما با توجه به فشارهای امنیتی جمهوری اسلامی نسبت به مسیحیان ایران هنوز بسیاری از مسیحیان بر این اندیشه معتقدند که ما پیش از "اسلام" در اینجا بودهایم.
به گزارش « محبت نیوز» خبرگزاری آلمان دویچه وله در گزارشی خبر داد که شمار اعضای جامعههای مسیحی در ایران رو به کاهش است. و بسیاری از مسیحیان ایران که به جوامع مختلف مذهبی پروتستان، ارتدوکس یا کاتولیک تعلق دارند، در سالهای گذشته به خارج مهاجرت کردهاند.
کلیسای "یوحنای مقدس" در ارومیه که به جامعهی آسوریهای پروتستان در ایران تعلق دارد، درگذشته پذیرای مراجعهکنندگان بیشتری از کشورهای خارج بود تا این روزها. ایلیاس، کشیش ۴۸ سالهی این کلیسا میگوید: «میهمانان نادرتر شدهاند.»
کلیسای "یوحنای مقدس" در مرکز شهر ارومیه قرار دارد. این شهر که در شمال غربی ایران واقع شده است، بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. گفته میشود که شهر ارومیه احتمالن توسط آسوریها تاسیس شده است. "ارومیه" که در نزدیکی دریاچهای به همین نام قرار دارد، در زبان آرامی به معنای "شهر کنار آب" است.
در اوایل قرن بیستم بیش از ۴۰ درصد جمعیت ارومیه مسیحی بودند که بخش عمدهی آنان را ارمنیها و آسوریها تشکیل میدادند. آسوریهای این منطقه از نخستین سدههای میلادی در این منطقه میزیستند و کلیسای آنان به کلیسای آسوری شرق معروف بود.
در نزدیکی کلیسای یاد شده در ارومیه، کلیسای کوچک دیگری قرار دارد به نام "کلیسای مریم مقدس" که در قرن پنجم یا ششم میلادی ساخته شده است. ولی جامعهی مسیحی در این منطقه با آغاز جنگ جهانی اول رو به زوال نهاد. ارتش عثمانی به مدت چهار سال به کشتار منظم مسیحیان در ارومیه و مناطق اطراف مبادرت ورزید. شمار زیادی مسیحی به قتل رسیدند یا ناچار به فرار شدند.
الیاس که از ۲۷ سال پیش تا کنون کشیش کلیسای "یوحنای مقدس" در ارومیه است میگوید: «ما یک اقلیت مذهبی هستیم و این هرگز امر سادهای نیست.»
«بزرگترین مشکل، مهاجرت است»
امروزه حدود ۵ هزار مسیحی آسوری در ارومیه زندگی میکنند. همهی خواهران و برادران کشیش الیاس یا به اروپا یا به آمریکا مهاجرت کردهاند. از خانوادهی الیاس فقط همسرش و پسر ۱۷ ساله و دختر ۷ سالهاش در ایران باقی ماندهاند.
کشیش الیاس میگوید: «بزرگترین مشکل، مهاجرت مسیحیان از ایران است.» ولی خود او میخواهد در ایران بماند و با اعتماد بهنفس میافزاید: «ما پیش از اسلام اینجا بودهایم.»
مسیحیان آسوری در ایران به جوامع پروتستان، ارتدوکس و کاتولیک تقسیم میشوند. ولی به گفتهی کشیش الیاس این مرزها چندان سختگیرانه نیست و برای نمونه آنان با یکدیگر پیمان زناشویی میبندند و عید پاک و کریسمس را مشترکن جشن میگیرند.
کشیش الیاس میگوید: «وضعیت ما همیشه ساده نیست. ایران یک کشور اسلامی است. ولی در سوریه که آسوریهای مسیحی زیادی زندگی میکنند، وضعیت به مراتب دشوارتر است.» به گفتهی الیاس، بسیاری از آسوریهای سوریه به دلیل جنگ داخلی از میهن خود گریختهاند.
در تبریز نیز شمار مسیحیان کاهش مییابد. در حال حاضر در چهارمین شهر بزرگ ایران فقط ۸۰۰ مسیحی زندگی میکنند. در مرکز تبریز کلیسای ارمنی "مریم مقدس" قرار دارد که در قرن دوازدهم میلادی ساخته شده است. مارکوپولو در سفرنامهی خود به چین در سال ۱۲۷۵ از این کلیسا در تبریز نام برده است.
خادم این کلیسا میگوید: «بیشتر مسیحیان از این شهر رفتهاند. آنان یا به اروپا و آمریکا مهاجرت کردهاند یا به شهرهای تهران و اصفهان نقل مکان کردهاند.»
- مشکلات "نوکیشان مسیحی"
نزدیک یک درصد جمعیت ایران را مسیحیان تشکیل میدهند. بیشترین مسیحیان ایران ارمنی یا آسوری هستند. قانون اساسی جمهوری اسلامی انجام آزاد مناسک دینی را برای مسیحیان تضمین کرده است. مادامی که مسیحیان در جمع خود هستند و با یکدیگر ازدواج میکنند، مشکلی اساسی وجود ندارد.
مشکلات زمانی آغاز میشود که مسلمانان به مسیحیت میگروند. بنابراین بیشترین فشارها در ایران به جامعههای مسیحی متشکل در "کلیساهای خانگی" وارد میشود. اعضای این جامعهها کسانی هستند که از اسلام به مسیحیت گرویدهاند و به اصطلاح "نوکیش مسیحی" هستند. رویگردانی از اسلام در ایران میتواند حتی با مجازات ( ارتداد ) اعدام روبرو شود.
به همین دلیل نوکیشان مسیحی در خانههای خصوصی یکدیگر را ملاقات میکنند. در اینگونه "کلیساهای خانگی" که زیرزمینی هستند، معمولن اعضای جریانهای پروتستان گرد هم میآیند که باورهای دینی عمیقتری دارند و در مقابل حکومت اسلامی نیز موضع قاطعانهتری دارند.
با آغاز انقلاب اسلامی تاکنون بسیلری از کشیشان و رهبران مسیحی توسط افراط گرایان اسلامی و یا بدستور دولتمردان جمهوری اسلامی کشته و یا پس از دادگاهی به زندان محکوم شده اند. عدم ساخت کلیسای ساختمانی، تعطیلی برخی کلیساها ، ممانعت از ورود فارسی زبانان به کلیساها ، تهدید و فشارهای امنیتی ، هجوم به اجتماعات و یا کلیساهای خانگی و ... این تنها گوشهای از جنایت و یا عملکرد جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته در قبال مسیحیان ایران است و همین شرایط باعث شده تا بسیاری از مسیحیان ایران از بیم جان و مال خود راهی دیار غربت شوند.
lördag 8 december 2012
جنجال بر سر عکس یادگاری دختران نیمه عریان مقابل مسجد ! + عکس
این عکس، ناراحتی و خشم شدید مسلمانان و دیگر کشورهای عربی و اسلامی را برانگیخت زیرا مسلمانان این اقدام را توهین به مسجد به عنوان یک مقام مقدس تلقی کردند.
به گزارش « محبت نیوز» سایت خبری شیعیان در ایران که مروج افکارو تفکرات شیعی در ایران می باشد نوشت، این دختران که با لباس های نامناسب نیمه عریان در خیابان های مراکش به گشت و گذار بودند، مقابل مسجد "الحسن الثانی" در شهر "دار البیضاء" که رسیدند، یک عکس یادگاری گرفته و آن را در صفحات شخصی خود منتشر کردند.
پس از آن تعدادی از رسانه ها و سایت های خبری نیز این عکس را برداشته و به طور گسترده منتشر کردند. گفته می شود انتشار این عکس، ناراحتی و خشم شدید مسلمانان مراکش و دیگر کشورهای عربی و اسلامی را برانگیخت زیرا این اقدام را توهین به مسجد به عنوان یک مقام مقدس تلقی کردند.
این گزارش می افزاید در همین راستا روزنامه "التجدید" تریبون رسانه ای "حزب عدالت و توسعه اسلامی" که نزدیک به اخوان المسلمین به شمار می رود، ضمن انتقاد شدید از این کار، خواستار برخورد فوری با عاملان آن شد زیرا چنین اقدامی را تجاوز و توهین به مکان مقدسی مانند مسجد دانست.
این روزنامه در ادامه مطلب خود نوشت: باید بررسی کرد و مشخص شود که چه کسی به این دخترک ها اجازه داده اینگونه عکس های یادگاری در مقابل مسجد که یک مکان مقدس است، بگیرند. وزارت کشور باید فورن این مسأله را بررسی کند.
گویا از این پس بر سر در مساجد که نوشته شده است ورود زنان بی حجاب ممنوع می باشد تابلوی هشدار دهنده دیگری مبنی بر اینکه عکس گرفتن زنان بی حجاب با ساختمان مسجد ممنوع است هم نصب گردد.
قابل ذکر است اخیرن هم نشریه ای به نام "البلاد" با هدف حمله و انتقاد از اسلامگرایان، گزارشی منتشر کرده تحت عنوان "رسوایی های زنان محجبه". این نشریه در گزارش خود در واقع داستان هایی را نقل کرده تا نشان دهد که زنان محجبه غرق در فساد هستند. هدف "البلاد" از این گزارش، انتقاد از اندیشه اسلامی و اسلامگرایان است.
onsdag 5 december 2012
Prenumerera på:
Inlägg (Atom)