خدایا، تو خدای من هستی،
با تمام وجود، تو را میجویم؛
جان من تشنه توست،
و پیکرم مشتاق تو،
در زمین خشک و بیطراوت و بیآب! من در قدس بر تو نگریستهام
و قدرت و جلالت را نظارهگر شدهام. از آن رو که محبت تو از حیات نیکوتر است،
لبهایم تو را خواهد ستود. پس تا زندهام تو را متبارک خواهم خواند،
و در نام تو دستهایم را بر خواهم افراشت. جان من سیر خواهد شد چنان که از مغز و چربی،
و دهانم با لبهایی شادمان تو را خواهد ستود. در بستر خود تو را یاد میکنم؛
و در پاسهای شب به تو میاندیشم. در سایۀ بالهایت شادمانه میسرایم،
زیرا تو یاور من بودهای. جان من به تو چسبیده است،
و دست راستت مرا حمایت میکند. مزامیر 8:63-1
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar