söndag 2 februari 2014

نام خداوندت را بشارت بده


بنظر میرسد در این قرن حاضر بیشتر از هر قرن دیگری ایمانداران و متعلقان به مسیح در بشارت نام و انجیل مسیح سکوت کرده اند! آنها بیشتر مطیع قدرتهای بشری کشورها هستند تا مطیع فرمان عیسای مسیح! آنها بیشتر حال انسان را رعایت میکنند تا جلال خدا را! آنها بیشتر به فرمانروایان و اولیاء امور احترام میگذارند تا به خداوند و نجات دهندۀ خود عیسای مسیح! سکوت آنها بجایی رسیده است که حتی اگر دلیل محبت و شادی آنها را از آنها بپرسند، جلال را به مسیح و ایمانی که به آن زنده شده‏اند نمیدهند، بلکه سعی میکنند تا با پاسخی انسانی بهترین فرصت شهادت دادن را کهروح‏القدس برای آنها مهیا کرده است را از دست بدهند! امروزه اکثر کلیساها این را تبلیغ میکنند که:" بخاطر خداوند، مطیع همۀ قدرتهای انسانی باشید، خواه پادشاه که مافوق همه است، خواه فرمانداران که از طرف او مامور شده اند."( اول پطرس 2: 13-14 ) که در واقع شبیه به همان فرمانی است که پولس رسول به کلیسای روم میدهد:" هر شخص مطیع قدرتهای برتر باشد زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است."(رومیان 13: 1) آیا این واعظان فکر میکنند هم منظور پولس و هم پطرس در بارۀ این دو آیه این بوده است که مثلا در کشوری اسلامی هرگز نباید به نام مسیح بشارت داد، انجیل او را موعظه کرد؟ در حالی که هم پطرس روبروی شورای یهود( همان شورایی که مسیح را مصلوب کرد) و هم پولس که روبروی هم شورا و هم حکومت وقت ایستادند و نام مسیح را بشارت دادند؟ یا در یک کشور مترقی و متمدن امروزی نباید از انجیل مسیح سخن گفت، زیرا این سلب آزادی کردن از دیگران است! توهین کردن به حق آزادی دیگران!
اکنون بیایید ببینیم این مطیع قدرتهای انسانی و قدرتهای برتر بودن که در آیات بالا خواندیم  دقیقا تا چه شعاعی پیش میرود و آنچه که رسولان از عیسای مسیح و تعلیم او یاد گرفته و آن را بیان میکنند تا چه اندازه ربط به خدمت،بشارت، و اصول زندگی مسیحی و شهادت دادن به نام مسیح دارد؟
هم زندگی عیسای مسیح خداوند و هم کتابمقدس برخلاف این را تعلیم میدهند. برخلاف این تعلیم میدهند که وقتی نام خدا و جلال او در میان است، وقتی حقیقت و دروغ با هم مقایسه میگردد، وقتی راه رسیدن به حیات ابدی، پرستش خدای زنده، در میان است ایماندار ساکت باشد و حرفی نزند. پدران ایمان برای ایستادگی در چنین ایمانی جان و مال و زندگی خود را در بشقاب گذاشتند و تقدیم اولیاء امور و فرمانروایان حکومتی کردند و ذره‏ایی از اعتراف و ایمان خود بازنگشتند که هیچ بلکه استوار و با گستاخی ایستاده و از آن دفاع کردند.( چرا زیاد راه دور میرویم، به دفاعیۀ شهید دیباج در دادگاه اسلامی ایران نگاه کنید تا بدانید از چه سخن میگویم!)
  من به کلیسای روم و سیستم پاپ گرایی آنها کار ندارم، من به کلیسای رفرم و بنا شده بر فیض و ایمان به خداوندمان عیسای مسیح کار دارم. وقت آن رسیده که از خواب سیاست و بازیهای آن بیدار شده و گلۀ رمیده و سرگردان خداوند را که در کوهها و دشتها آواره هستند را جمع کرده و به آغل او بیاوریم.
مسیحی باید مطیع حکومت وقت باشد و به قوانین آنها احترام بگذارد اما وقتی پای نام مسیح و بشارت انجیل اوست، سکوت کردن یا سانسور کردن انجیل، کوتاه کردن آن، اضافه کردن و یا تزیین کردن آن و سپس به گوش مردم اطراف رساندن، خیانت و بزدلی به خود عیسای مسیح است! وقتی نام و جلال نام خدای زنده، عیسای مسیح، و روح‏القدس در میان است، پیام انجیل باید به همان شفافیت و با همان برندگی و به همان اصلیتی که مسیح برای آن بر صلیب رفت و شاگردان اولیه برای آن شلاق خوردند و برای آن شهید شدند، بشارت داده شود.
مسیحی باید مطیع حکومت وقت باشد و برای رهبران آن در دعا باشد، برای سرزمین خود و هدایت آنها و دوری جستن آنها از گناه و ایمان آوردن آنها؛ و این نباید هرگز با اعتراض و ایجاد آشوب و اغتشاش بر علیۀ حکومت باشد. اما وقتی ایستادن برای ایمان است و ایستادن در مقابل دادگاه همین حکومت برای نام مسیح؛ دفاع از ایمان و نام مسیح و بشارت انجیل او باید به همان قدرت و شجاعتی باشد که عیسای مسیح در شش دادگاه ایستاد و از آن عدول نکرد و پطرس و یوحنا شلاق خوردند و توهین شدند اما کوتاهی نکردند و پولس رسول بارها برای آن شلاق خود و سنگسار شد و عدول نکرد و نهایتا تمام شاگردان مسیح( به غیر از یکنفر) تماما در کشورهای بیگانه به دلیل بشارت نام مسیح( هر چند از بشارت آن منع شده بودند) خون خود را ریخته و جان خود را تقدیم مسیح کردند.
کتابمقدس دقیقا همین را به ما تعلیم داده است، پس چرا ما سعی میکنیم تا راه انسان را با راه خدا عوض کنیم!
الف- وقتی فرعون به زنان یهودی فرمان داد:" بر سنگها نگاه کنید اگر پسر باشد او را بکشید و اگر دختر بود زنده بماند." ( خروج 1: 16) کلام میگوید:" لکن قابله‏ها از خدا ترسیدند و آنچه پادشاه مصر بدیشان فرموده بود نکردند بلکه پسران را زنده گذاردند." ( خروج 1: 17) زنان یهودی از فرعون نترسیدند اما از خدا ترسیدند. نترسیدند که فرمان فرعون را اجرا نکنند اما ترسیدند که فرمان خدا را اجرا نکنند! چند نفر از ما امروز این ترس خدای زنده را در خود داریم؟

ب- وقتی موبدان زرتشتی بر علیۀ دانیال توطئه کردند بر علیۀ دانیال نبود بلکه بر علیۀ خدای دانیال بود. پس وقتی دانیال فرمان را شنید، نه تنها از پرستش خدای خود بازنایستاد، به تعویق نیانداخت، پشیمان نشد، به دنبال نقشه و تدبیر نرفت، بلکه او به پرستش خدای خود همانطور که تا آن زمان انجام داده بود ادامه داد و اینکار او مخالفت علنی و آشکار بر علیۀ فرمانی بود که توسط پادشاه ایران مهر و موم شده بود و در سراسر امپراطوری فارس به اجرا درآمده بود. من به شما قول میدهم اگر دانیال تا به این اندازه مطیع یهوه، خدای آسمانها نبود و آنقدر ترس او را در دل نداشت، هرگز زنده از آن چاه شیران بالا نمیامد!

پ- وقتی عیسای مسیح بدنیا آمد، تقریبا صد و چندی سال از قیام عظیم مکابثیان در اسرائیل و حکومت آنها بر اسرائیل میگذشت. آنها اسرائیلی بودند و بر علیۀ سلطۀ یونان قیام کرده و بر اسرائیل به مدت زیادی حکومت کردند؛ وقتی عیسای مسیح بدنیا آمد، او هرگز راه و شیوه و طرز فکر مکابث را دنبال نکرد که هیچ، بلکه فرمان داد، اگر یک سرباز رومی از شما میخواهد که باری را تا صد متر برای او ببرید شما دویست متر ببرید!در طول خدمت سه سالۀ خود عیسای مسیح هرگز بر علیۀ حکومت روم تبلیغ نکرد هر چند هم قدرت آن را داشت و هم نفوذ آن را در بین تمام مردم. حتی پس از اینکه بازداشت شد در تمام طول دادگاههای ناعادلانۀ خود سکوت اختیار کرد و بر علیۀ شورای یهود اعتراض نکرد و به مقام و رای آنها احترام گذاشت. چرا؟ زیرا او قبلا خود را مطیع پدر خود کرده بود و در اطاعت از پدر خود، خود را تسلیم ساخته بود. اما وقتی دفاع از الوهیت و مقام خدایی او رسید، او سکوت را شکست، هم در برابر شورای یهود ( متی 26: 64) هم در برابر پیلاطس فرماندار( یوحنا 19: 10- 11 ) و با شجاعت و دلیری از الوهیت خود دفاع نمود.

ت- وقتی همین شورای یهود که مسیح را محکوم به مرگ کرد مدتی بعد شاگردان او را بازداشت کرد و با ایجاد ترس و تهدید از آنها خواستند و به آنها فرمان دادند که دیگر به نام مسیح بشارت ندهند، انها پاسخ دادند:" در نظر خدا چه درست است؟ از خدا اطاعت کنیم یا از شما؟ اما ما نمیتوانیم از گفتن آنچه دیده ایم و شنیده ایم دست برداریم." ( اعمال 4: 19- 20 )

عزیزان من در مسیح!
تنها ایماندار مسیحی بودن و آهسته بیایم و آهسته برویم که گربه ما را شاخ نزند هیچ تاجی را نصیب ما نمیکند! تنها در قلب خود مسیحی باشیم کفایت نمیکند!البته کفایت حیات جاودان را دارد، اگر به او وفادار باشیم؛ اما چگونه میتوانیم وفادار باشیم اگر چون او برای نام خدا و طرح الهی او برای انسان گنهکار زجر و توهین و سختی نبینیم؛ و بزدلانه به مسیحی بودن خود کفایت کنیم و نامی از او در کشورهایی که کسی هرگز نام مسیح را نشنیده است نبریم؟
 کلیسای مسیح فقط بر شنوندگان خبر نجات و ایمان آورندگان بنا نشده است. بلکه بر الوهیت عیسای مسیح بعنوان پسر خدای زنده. و این باید بشارت داده شود، این اساس کلیسای مسیح عیسی است. قبلا بود، امروز هست و فردا نیز خواهد بود. و در بشارت این هرگز سکوت کردن جایز نیست. هرگز! اگر بنا بود بشارت انجیل مسیح به روسای یهود و کاهنان و فریسیان و صدوقیان و کاتبان آسیب و تهدیدی نرساند و مطیع اولیای امور باشد هرگز از شهر کفرناحوم به بیرون پخش نمیشد! انجیل مسیح انجیل پرواری نیست که ما را در روحانیت فربه بسازد! انجیل مسیح به خون مسیح آغشته است به راه صلیب؛ و راه ما عین راه اوست، نه کمتر و نه بیشتر! مگر میشود در دنیایی زندگی کنیم و در برابر مردمی که روزانه در زیر فشار مذهب و سنت و آیین و دین له میشوند، ساکت بمانیم و آنگاه که در سردرگمی و گمراهی بسر میبرند و نزد خدا برای نجات و رهایی فریاد برمیاورند، من و شما ساکت باشیم و دست آنها را به دست عیسای مسیح نگذاریم؛ چون باید از اولیا امور که ما را تهدید کرده‏اند یا ما را مسخره کرده‏اند یا ما را انگشت نشان کرده‏اند اطاعت نماییم؟ مگر میتوان انجیل فیض بخش مسیح را شنید و  آزاد شد، اما به فکر اسیران نبود؟" پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاورده‏اند و چگونه ایمان آورند به کسی که خبر او را نشنیده‏اند و چگونه بشنوند بدون واعظ و چگونه وعظ کنند جز اینکه فرستاده شوند. " ( رومیان 10: 13- 15 )
 برخیز!  سکوت نابجا را بشکن و نام خداوندت را بشارت بده! ای ایماندار برخیز! و در هر جایی که هستی دلیل شادی و شور و شادمانی خودت را با شجاعت بیان کن و خداوند را جلال بده!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar