söndag 24 juli 2011

مگر نمی دانید که هر گاه شما خود را بعنوان برده در اختیار کسی بگذارید و مطیع او باشید شما در واقع بردۀ آن کسی هستید که از او اطاعت میکنید ،خواه بردگی از گناه باشد که نتیجۀ آن مرگ است و خواه اطاعت از خدا که نتیجۀ آن نیکی مطلق میباشد." (نامۀ رومیان 6 : 16 )
در واقع این آیه امروز به ما میگوید که " ما قبلا یوغ اسارت بندگی در گناه را به گردن داشتیم و آن یوغ به ما تاریکی و درد و بار سنگین و زحمتی فراوان داده بود.ما در زیر زنجیرهای شریعت و نادانی شناخت خدای حقیقی و راستین به مسجد ها دویدیم ،زانوهایمان به نمازهای مکرر پینه بست! پیشانی هایمان از فشار مهرها سیاه شد!اشک ها در دعاهایمان ریختیم اما پاهایمان به شدت بدنبال دسیسه ها و توطئه ها روان شد؛کینه جو بودیم،نیکی را برای نام خود کردیم ،فریب دادیم ،نام خدا را در جهالت بردیم و در جهالت زیستیم و در جهالت مردیم و به گمانمان که او با ما بوده است!یوغی که ما به گردن داشتیم یوغ درد و تاسف و اشک و اضطراب بود و آن هرگز به ما آرامش راستین را نداد زیرا ما بردۀ گناه بودیم و نتیجۀ آن بردگی اسارتی درد بار بود ،امروز با اطاعت از او و مطیع او شدن و یوغ او را به گردن گرفتن نه یوغ اسارت نادانی خود ،و از او تعلیم یافتن به بردباری و فروتنی و آرامشی خواهیم رسید که نه دنیا و نه تمامی آن مراسم خشک شریعت به ما خواهد داد. مگر چگونه یوغ او می تواند به ما این آرامش را بدهد؟ عیسای مسیح به ما پاسخ داده است :"زیرا من بردبار و فروتن هستم و جانهای شما آرامی خواهد یافت. زیرا یوغ من آسان و بار من سبک است."


یوغ مسیح!

ای تمامی زحمتکشان و گران باران ،نزد من بیایید و من به شما آرامی خواهم داد.یوغ مرا به گردن گیرید و از من تعلیم یابید،زیرا من بردبار و فروتن هستم و جانهای شما آرامی خواهد یافت،زیرا یوغ من آسان و بار من سبک است."
(از انجیل به روایت متی فصل یازدهم آیه های بیست و هشتم تا سی ام )

lördag 23 juli 2011

گروگان گرفته شدن یک شهروند بهائی توسط وزارت اطلاعات

اطلاعات قائمشهر، آزادی نسیم صمیمی (نوروزیان) شهروند بهائی، را منوط به معرفی مسئول موسسه آموزشی آنلاین در این شهر دانسته.
به گزارش سامانه «خانه حقوق بشر ایران»، نسیم صمیمی (نوروزیان) شهروند بهائی ساکن قائمشهر، که از روز ۲۲ تیر ماه بازداشت شده است همچنان در بازداشتگاه انفرادی کچوئی ساری بسر می برد. وی دو بار در روز های جمعه ۲۴ تیر ماه و سه شنبه ۲۸ تیر ماه به مدت چند ثانیه ای با خانواده خود تماس تلفنی داشته.
همچنین روز شنبه یکم مرداد ماه با درخواست و پیگیری های خانواده موفق به ملاقات حضوری با خانواده خویش گردید. نام برده چند سال قبل از مسئولیت موسسه آموزشی آنلاین در قائم شهر به خاطر مشکلاتی که داشته استعفاء داده و در زمان دستگیری چنین مسئولیتی نداشته و با توجه به اعلان این موضوع به مقامات قضائی همچنان در بازداشت به سر می برد.
جوادی بازجوی وی از اداره اطلاعات استان تلفنی به یکی از اعضای سابق هیات خادمین قائمشهر گفته است که تا نفر بعدی که مسئول موسسه آموزشی آنلاین است مشخص نشود، نسیم صمیمی را در بازداشتگاه نگاه خواهد داشت. وی در این مورد اظهار داشته که اگر لازم باشد اعضای سابق هیات خادمین شهر را نیز بازداشت خواهد نمود تا مسئول علمی را بیابد.
بازجوی پرونده به نسیم صمیمی گفته است که پرونده تکمیل گشته و دیگر بازجوئی نخواهد داشت. بنابر اخبار رسیده در طی مدت ده روز گذشته وی ۵ بار بازجوئی شده است.
لازم به ذکر است که منزل نسیم صمیمی ابتدا روز چهارشنبه هشتم تیر ماه مورد بازرسی قرار گرفت و صبح روز چهارشنبه، ۲۲ تیر ماه، از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند.

fredag 22 juli 2011

 


ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. ملکوت تو بیاید. آرادۀ تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. نان کفاف ما را امروز به ما بده. و قرض های ما را ببخش. چنانکه ما نیز قرضداران خود را می بخشیم. و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما را رهایی ده. زیرا ملکوت و قوت و جلال تا ابدالآباد از آن توست، آمین من یک مسیحی هستم،با عشق مسیح خداوند می نویسم و به یادش،او محبت است و راستی و تنها راه نجات ما،من عاشقانه او را می ستایم! من دیوانه وار او را دوست می دارم! خداوند شبان‌ من‌ است‌؛ محتاج‌ به‌ هیچ چیز نخواهم‌ بود. در مرتع‌های‌ سبز مرا می‌خواباند. نزد آبهای‌ راحت‌ مرا رهبری‌ می‌كند. جان‌ مرا برمی‌گرداند و به‌ خاطر نام‌ خود به‌ راههای‌ عدالت‌ هدایتم‌ می‌نماید

معنای گناه و راه نجات از آن

بر اساس کتاب مقدس، يکی از تعريف‌های گناه، شکستن قوانين خدا است. در انجيل شريف می‌خوانيم: "هر که گناه کند، قانون خدا را می‌شکند، زيرا گناه چيزی جز شکستن قانون نيست" (اول يوحنا ٣: ٤). خدا آدم را که اولين انسان بود خوب و بيگناه آفريد. او با خدا زندگی می‌کرد و با خدا دوستی و رفاقت نزديک داشت. خدا آدم را از لحاظ روحانی شبيه خود آفريد و به او حق انتخاب داد. ولی آدم، در باغ عدن تصميم نادرستی گرفت و بر عليه خواست خدا از ميوه درخت شناخت نيک و بد خورد و قانون خدا را شکست.

گناه از طريق آدم به نسل بشر سرايت کرد و مانند سمی در ذات انسانها قرار گرفت. بر اساس کلام خدا، همه انسانها با ذاتی گناه‌آلود به دنيا می‌آيند و در فکر و کلام و عمل گناه می‌کنند. کلام خدا می‌فرمايد: "گناه به وسيله يک انسان به جهان وارد شد و اين گناه مرگ را به همراه آورد . . ." (روميان ٥: ١٢). نکته مهمی که بايد به آن توجه کنيم اين است که: خدا قدوس و پاک است و ما انسانها گناهکار هستيم و گناه باعث جدايی ما از خدای پاک و مقدس شده است. در انجيل شريف می‌خوانيم: "همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند" (روميان ٣: ٢٣). و در جايی ديگر نوشته شده: "زيرا مزدی که گناه می‌دهد موت است . . ." (روميان ٦: ٢٣)، و موت يعنی جدايی از خدای پاک و مقدس. پس تمام انسانها، گناهکار و از خدای پاک و مقدس، جدا هستند و اگر در طول عمرشان از گناه آمرزيده و با خدا متحد نشوند، برای هميشه از خدا جدا خواهند ماند. ولی خبر خوش اين است که خدای پاک و قدوس، خدای محبت هم هست و او برای برگرداندن ما انسانها به آغوش خودش، از ازل نقشه‌ای پرشکوه کشيده بود.

حدوداً دو هزار سال پيش، خدا پسر روحانی خودش عيسی مسيح را که ذات الهی دارد و کاملاً پاک و بيگناه است، به جهان فرستاد تا جريمه گناه ما انسانها را که موت می‌باشد بپردازد تا ما انسانهای گناهکار بتوانيم از طريق ايمان به او و پذيرفتن آنچه او بخاطر ما انجام داده است، با خدا متحد بشويم. بر اساس کلام خدا: عيسای مقدس و بيگناه، خون پاکش بر روی صليب ريخته شد و مرد. سپس او را در قبر گذاشتند ولی او در روز سوم، از مردگان قيام کرد و زنده است. عيسی، با مرگ و قيام خودش، جريمه گناهان ما را داد و هديه نجات از گناه را برای ما انسانها فراهم کرد. حالا هر که به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ و دفن و قيام او از مردگان، ايمان بياورد تمام گناهانش آمرزيده می‌شود و از هديه نجات از گناه و مزايای نجات که يکی از آنها زندگی جاودانی با خدا است بهره‌مند می‌شود.

وقتی يک نفر از گناه توبه می‌کند و به مسيح خداوند ايمان می‌آورد، همه گناهانش آمرزيده می‌شود، روح القدس در دل او ساکن می‌گردد و او را از داخل عوض می‌کند تا بتواند از گناه و کارهای گناه‌آلود هرچه بيشتر دوری کند و روز به روز پاک‌‌تر و مقدس‌تر بشود. پس مسيح واقعی، که بخاطر انسانهای گناهکار بر روی صليب مرد و از مردگان قيام کرد و زنده است، تنها راه نجات انسان از قدرت گناه و نتايج بد آن می‌باشد. بر اساس کلام خدا: "در هيچکس ديگر، رستگاری نيست و در زير آسمان هيچ نامی جز نام عيسی به مردم عطا نشده است تا بوسيله آن نجات يابيم" (نقل قول از انجيل شريف، کارهای رسولان ٤: ١٢).

معنای تثليث در مسيحيت

اين ادعا که مسيحيان به وجود سه خدا معتقدند، کاملاً نادرست است و با اعتقادات اساسی مسيحيان واقعی، هماهنگی ندارد. مسيحيان فقط به يک خدای واحد و يکتا اعتقاد دارند و تمام قسمتهای کتاب مقدس بر اين حقيقت شهادت می‌‌دهند. در حدود سه هزار و پانصد سال قبل، موسی پيامبر از طرف خدا به بنی‌اسرائيل فرمود: "ای اسرائيل بشنو يهوه خدای ما يهوه واحد است" (عهد عتيق، تثنيه ٤:٦)، و اين قسمتی از دعای روزانه يهوديان بود. همچنين در عهد جديد می‌‌خوانيم که يکی از علمای دين يهود از عيسی پرسيد: "کدام حکم شريعت، مهمترين همه است؟ عيسی به او فرمود، مهمترين حکم اين است، بشنو ای اسرائيل، خداوند خدای ما، خداوند يکتاست" (انجيل مرقس ٢٨:١٢ و ٢٩). کتاب مقدس به جويندگان حقيقت نشان می‌دهد که فقط يک خدا وجود دارد. در بخش ديگری از انجيل مقدس می‌‌خوانيم: "زيرا تنها يک خدا هست و بين خدا و آدميان نيز تنها يک واسطه وجود دارد، يعنی آن انسان که مسيح عيسی است، او که با دادن جان خود، بهای رهايی جمله آدميان را پرداخت. بر اين حقيقت در زمان مناسب شهادت داده شد،" (اول تيموتاوس ٥:٢ و٦).

علت بوجود آمدن اين سوء‌تفاهم که مسيحيان به سه خدا اعتقاد دارند، درک نکردن معنای لفظ "تثليث" از سوی غير‌‌مسيحيان است. در مسيحيت، تثليث مربوط به تعداد خدايان نمی‌‌‌‌شود، بلکه بيان کننده ذات و طبيعت خدای يکتا است. بطور کلی ذات خدا، جزو اسراری است که فهميدن آن برای هر کس چندان آسان نيست. درک ذات خدا، بايد با هدايت روح خدا انجام بگيرد، وگرنه با استدلالهای انسانی و ديد دنيوی نمی‌‌توان به اين راز مهم پی‌‌‌‌برد. امور الهی را بايستی با ايمان به خدای حقيقی و اتکاء بر مکاشفات الهی درک کرد، پس صرفاً به اين دليل که درک تثليث مشکل است، نمی‌توان واقعيت تثليث را انکار نمود. در گذشته اگر شخصی ادعا می‌‌کرد که امکان دارد انسانها از هزاران کيلومتر فاصله، از طريق وسيله‌ای با يکديگر ارتباط ايجاد کنند، او را غير‌‌منطقی می‌‌خواندند. چون اين موضوع خارج از حدود تجربيات انسانی بود، بسياری آنرا نشدنی فرض می‌‌کردند. تا اينکه دانشمندان ايجاد ارتباط از فاصله دور را به طريق‌های مختلف عملی ساختند و امروزه يکی از ضروريات زندگی ما شده است. به قول اديسون مخترع معروف، ما هنوز قسمت بسيار کوچکی از دانستنی‌ها را هم نمی‌دانيم! در‌واقع، آنچه خدا آفريده، پر از اسرار شگفت‌انگيز است. اگر يک اتم، که آن را کوچکترين ذره ماده می‌دانند، از لحاظ علمی اينقدر پيچيده باشد، پس درباره ذات و طبيعت خدای بسيار عظيمی که آفريننده اتم و تمام عالم هستی است چه بايد گفت؟ خوشبختانه کتاب مقدس، ذات خدا را برای ما آشکار نموده است.

کتاب مقدس که تماماً از الهام خدا است، برای ما روشن می‌سازد که خدا واحد و يکتا است و هيچ شريکی ندارد. اما خدا در عين وحدانيت، در ذات خود از سه شخص الهی يا سه اقنوم برخوردار می‌‌باشد که پدر و پسر و روح‌القدس ناميده شده‌‌اند. به اين صورت، وحدت خدا وحدتی مرکب است و ذات و طبيعت او تثليثی يا سه‌گانه می‌‌باشد. بايستی توجه داشته باشيم که وقتی می‌‌گوئيم خدا واحد و يکتا است اما او از پدر و پسر و روح‌القدس تشکيل شده، اين اعتقاد با عقيده سه خدائی کاملاً فرق دارد. در مسيحيت، ما سه خدا را نمی‌‌پرستيم، بلکه يک خدای واحد را که از پدر و پسر و روح‌القدس تشکيل شده است. اين سه شخصيت الهی، در ماهيت و ذات کاملاً با يکديگر همانند و در قدرت و جلال کاملاً با هم برابر هستند.

برای درک تثليث می‌‌توان به نمونه‌های زيادی در عالم طبيعت اشاره کرد، اما در اينجا فقط چند نمونه ذکر می‌‌گردد تا بيشتر متوجه شويم که وحدت مرکب چه معنايی دارد و چطور ممکن است که سه در يک قرار گرفته و واحد و يکتا باشد! يک شعله شمع، از حرارت و نور و انرژی تشکيل شده است. يک اتم، شامل پروتون و نوترون و الکترون است. يک مثلث، سه ضلع دارد. يک کتاب، دارای طول و عرض و ارتفاع است. يک انسان، از روح و جان و بدن تشکيل شده است. ضمناً در رياضيات، اگر سه عدد يک را در کنار هم قرار داده و در ميان آنها علامت ضربدر بگذاريم، نتيجه يک می‌شود. پس نبايد تعجب کرد که يک خدا، شامل سه شخص الهی باشد که بر اساس کتابمقدس پدر و پسر و روح‌القدس نام دارند.

در کتاب مقدس، چه در عهد عتيق و چه در عهد جديد، آيات زيادی هست که وجود تثليث در ذات خدای واحد را بيان می‌کنند. در اولين آيه از کتابمقدس، يعنی پيدايش فصل اول، آيه يک می‌خوانيم: "در ابتدا خدا آسمانها و زمين را آفريد". در اين آيه، کلمه عبری "الوهيم" که يکی از نامهای خدا در کتاب مقدس است، فرم جمع دارد و به وحدت مرکب خدای خالق اشاره می‌کند، اما فعلی که در آيه بکار ‌‌رفته مفرد است. در آياتی ديگر در کتاب مقدس، مانند پيدايش ١: ٢٦، ٣: ٢٢ و ١١: ٧ می‌بينيم که وقتی خدا سخن می‌گويد، خود را بصورت جمع معرفی می‌کند تا متوجه شويم که او وحدتی مرکب و خدای واحد سه‌گانه می‌باشد. حتی در آيه معروف "ای اسرائيل بشنو يهوه خدای ما يهوه واحد است"، لغت عبری "اخاد" که به معنای يک و واحد می‌باشد، به وحدت مرکب اشاره دارد و دليلی ديگر برای اثبات تثليث در ذات خدا است. در عهد جديد نيز آياتی از قبيل، "پس برويد و همه ملتها را شاگرد من سازيد و آنها را به نام پدر و پسر و روح‌القدس تعميد دهيد،" (متی ٢٨: ١٩) و "فيض عيسی مسيح خداوند، محبت خدا و رفاقت روح‌القدس، با همه شما باد آمين." (دوم قرنتيان ١٣: ١٤) و ذکر مکرر سه شخصيت الوهيت، يعنی پدر و پسر و روح‌القدس در قسمتهای مختلف کلام خدا، بيان کننده تثليث مقدس می‌باشند.

در متی فصل سوم، آيات ١٣ تا ١٧ در واقعه تعميد عيسی در رود اردن، می‌بينيم که پس از تعميد، روح‌القدس مثل کبوتری نزول نموده بر عيسی قرار گرفت. همچنين صدای خدای پدر از آسمان شنيده شد و ‌فرمود، اين است پسر عزيز من که از او خوشنودم. به اين ترتيب در صحنه زيبای تعميد عيسی، حضور و اتحاد و هماهنگی پدر و پسر و روح‌القدس، بطور واضح بر واقعيت "تثليث" شهادت می‌دهند.

در خاتمه، مسيحيان خدای واحد را که طبيعتی سه‌گانه دارد و از پدر و پسر و روح‌القدس تشکيل شده عبادت می‌نمايند. خدای پدر ناديده، توسط پسر يگانه‌اش عيسی مسيح به جهانيان آشکار گرديد و پسر خدا، عيسی مسيح خداوند، با خون و مرگ خود بر صليب و قيام از مردگان، نجات و حيات جاويد را برای جهانيان فراهم کرد. و روح‌القدس همان تسلی‌دهنده و پشتيبانی است که در قلب ايمانداران به مسيح ساکن می‌گردد و آنان را به تمام حقيقت رهبری می‌نمايد

کتاب مقدس، کلام معتبر خدا

پرسيده می‌شود، آيا کتاب مقدس مسيحيان تحريف شده و با نسخه‌‌‌های اصلی تفاوت دارد؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت که، تا به امروز هيچ دليل و مدرک معتبری ارائه نشده است که بتواند چنين ادعای دور از حقيقت را ثابت کند. تحريف و تغيير کتاب مقدس، به هيچ وجه پايه و اساس درستی ندارد و تا به امروز فقط در حد يک اتهام و شايعه باقی مانده است. در انجيل شريف می‌‌خوانيم: "تمام کتاب مقدس از الهام خداست و برای تعليم حقيقت، سرزنش خطا، اصلاح معايب و پرورش ما در نيکی مطلق مفيد است، (دوم تيموتاوس ٣: ١٦). "هيچ پيشگوئی از روی نقشه و خواسته انسان به وجود نيامده است، بلکه مردم تحت تأثير روح‌‌القدس کلام خدا را بيان نمودند" (دوم پطرس ١: ٢١).

بر‌‌طبق شهادت تاريخ، فرمانروايان يونانی و رومی، سعی کردند که کتاب مقدس را از بين ببرند، اما افرادی با شجاعت کلام خدا را پنهان ساخته، حفظ نمودند و حتی حاضر شدند جان خود را برای حفظ و حراست آن فدا سازند. همچنين دانشمندان و محققين ملحد و خدا‌نشناس، تلاش کرده‌‌اند تا ثابت کنند که کتاب مقدس در طول زمان دستخوش تغيير و تحريف گرديده، اما به هيچ مدرک و سندی دست نيافته‌‌اند. بلکه برعکس، نسخه‌های خطی بسيار قديمی که از عهد عتيق و عهد جديد يافت شده و در موزه‌‌های معتبر دنيا نگهداری می‌‌‌شوند، به خوبی گواهی می‌‌‌دهند که کتاب مقدس در طول تاريخ بدون خدشه و تغيير باقی مانده و مکاشفه معتبر و موثق الهی است. مدارک و اسناد کشف شده، و نسخه‌‌های خطی بسيار قديمی کتاب مقدس، ازجمله طومار‌های مشهور بحر‌الميت که در سال ١٩٤٧ميلادی کشف شد، ثابت می‌کنند که کتاب مقدس با دقت و وسواس خاصی نسخه‌برداری شده و در دسترس ما قرار گرفته است. بعلاوه، اگر اعتقاد داريم که کتاب مقدس يک کتاب الهی می‌‌‌باشد و خدا آنرا از طريق الهام بوسيله انبياء خود به ما بخشيده است، و چنانچه معتقديم که خدای قادر مطلق، کلام خود را نازل کرده و هدفش اين بوده که بشر را از طريق آن هدايت و رستگار نمايد، چگونه ممکن است که خدا اجازه تغيير و تحريف را در کتاب خود بدهد؟ آيا او قدرت حفظ کلامی را که خود بخشيده نداشته است؟ آيا کلام خدا تا اين حد برای خدا بی‌ارزش است؟ آيا امکان دارد که خدا نسبت به کلامش اينقدر بی‌‌‌تفاوت باشد؟ يقيناً خدای پر‌‌قدرت ما، هميشه حافظ کلام مقدسش بوده و خواهد بود تا از هر نوع تحريف و دخل و تصرف محفوظ بماند. اين کتاب بی‌‌همتا، همانند چراغی پر‌‌نور راه جويندگان خدا را روشن نموده و وسيله رستگاری و سعادت بشر می‌‌‌باشد. . "کلام تو برای پايهای من چراغ و برای راههای من نور است" (مزمور ١١٩: آيه ١٠٥).

کتاب مقدس مسيحيان، مجموعاً شامل شصت و شش کتاب است که در يک جلد جمع‌آوری شده و "کتاب مقدس" خوانده می‌شود. اين کتاب، که با الهام از روح خدا و توسط تقريباً چهل نويسنده، در مدتی در حدود يکهزار و پانصد سال، نوشته شد دارای دو قسمت عهد عتيق و عهد جديد می‌باشد. عهد عتيق، شامل سی و نه کتاب است و اين کتب به زبان عبری و قبل از ظهور مسيح نوشته شدند. اصطلاح عهدعتيق، اشاره‌ای ‌است به پيمانی که خدا توسط موسی با قوم اسرائيل برقرار نمود. در عهد عتيق، شريعت داده شد تا انسان از طريق احکام الهی، به زشتی گناه و ناتوانی خود برای انجام دادن اين احکام پی‌ببرد. اما از آنجا که شريعت قدرت نداشت انسان گناهکار را از گناهانش پاک کند و نجات بخشد، خدا در عيسی مسيح و به وسيله خون او که بر صليب ريخته شد، عهد جديدی با جهانيان برقرار نمود تا انسان گناهکار از طريق ايمان به عيسی مسيح خداوند که بر صليب مرد، پس از مرگ روحاً و جسماً از مردگان قيام نمود و زنده است، هديه نجات از گناه و حيات جاويد را بطور رايگان دريافت نمايد. عهد جديد، شامل بيست و هفت کتاب است و اين کتب به زبان يونانی و بعد از ظهور مسيح، نوشته شدند. چهار کتاب اول عهد جديد، انجيل ناميده می‌شوند که معنايش مژده يا خبرخوش است. عهد جديد در مجموع حاوی اين مژده است که خدا در عيسی مسيح، خود را به طور کامل آشکار نموده و نجات انسان گناهکار را فراهم کرده است. بطور کلی می‌‌توان گفت که قسمت عهد عتيق از کتاب مقدس، آمدن نجات دهنده (عيسی مسيح) و فراهم شدن نجات برای انسان گناهکار از طريق او را وعده می‌‌دهد. و قسمت عهد جديد از کتاب مقدس، ما را باخبر می‌‌سازد که وعده خدا توسط نجات دهنده بشر (عيسی مسيح) تحقق يافته و او نجات و رستگاری را به وسيله مرگ و قيام خود برای جهانيان فراهم نموده است.

امروزه نسخه‌‌های خطی کتاب مقدس بزبان يونانی وجود دارد که بيش از يکهزار و ششصد سال از عمر آنها می‌گذرد و ترجمه‌های فعلی کتاب مقدس از روی همين نسخه‌های قديمی انجام می‌شود. کتاب مقدس يا قسمتهائی از آن، تاکنون به زبانهای بسياری در دنيا ترجمه و منتشر شده است و اين کار ادامه خواهد داشت. اما در همه زبانها، پيغام خدا و مژده نجات برای بشر يکی است. ترجمه‌های کتاب مقدس عيناً از روی نسخه‌های قديمی و معتبرانجام شده و متن و پيغام اصلی کتاب مقدس بدون کوچکترين تغييری باقی مانده است. در مورد نسخه‌های خطی قديمی کتابمقدس که در کتابخانه‌های بزرگ جهان نگهداری شده و بر صحت و اعتبار کتاب مقدس شهادت می‌دهند به چند نسخه اشاره می‌‌گردد:

١- نسخه اسکندريه، اين نسخه در موزه بريتانيا در لندن موجود می‌باشد و حدوداً به سال ٤٥٠ ميلادی تعلق دارد.
٢- نسخه سينا، اين نسخه نيز در موزه بريتانيا موجود است و حدوداً به سال ٣٣٠ ميلادی تعلق دارد.
٣- نسخه واتيکان، اين نسخه در کتابخانه واتيکان روم موجود است و حدوداً به سال ٣٣٠ ميلادی تعلق دارد.


اما علاوه بر نسخه‌‌های خطی قديمی کتابمقدس به زبان يونانی، همانطور که ذکر گرديد طومار‌های بحرالميت که در سال ١٩٤٧ميلادی کشف شد، در تأييد اعتبار کتاب مقدس از اهميت خاصی برخوردار است. با مقايسه نسخه‌‌های دستنويس اين طومارها که حدوداً به دو قرن قبل از ميلاد مسيح تعلق داشته و مربوط به قسمت عهد عتيق از کتاب مقدس و به زبان عبری می‌‌باشد، با نسخه‌های موجود ديگر، باز ثابت گرديد که کتابمقدس دست‌‌نخورده، دقيق و معتبر است و هر فرد حقيقت‌‌جوئی که با آن آشنا شود به اين واقعيت پی‌‌می‌برد که: "کلام خدا زنده و فعال و از تمام شمشيرهای دو‌دم تيزتر است و تا اعماق روح و نفس و مفاصل و مغز استخوان نفوذ می‌کند و نيات و اغراض دل انسان را آشکار می‌­سازد" (انجيل شريف، عبرانيان ٤: ١٢).

راه رسيدن به خدا

"راههايی هستند که بنظر انسان راست می‌آيند اما عاقبت به مرگ منتهی می‌شوند"
(امثال سليمان ١٤: ١٢).


عيسی مسيح در انجيل يوحنا ١٤: ٦ می‌فرمايد: "من راه و راستی و حيات هستم، هيچکس جز بوسيله من نزد پدر نمی‌آيد." سه نوع عکس‌العمل در مورد اين ادعای مسيح در مردمی که اقرار می‌کنند به خدا ايمان دارند ديده می‌شود:

اول- مسيحيان اسمی، بطور سطحی اين ادعای مسيح را باور کرده و در نتيجه به کليسا و يا جماعتی ملحق می‌شوند و بدون توجه به اين حقيقت انجيل که: وقتی يک نفر از آن مسيح می‌گردد، تبديل به شخص جديدی می‌شود و زندگی کاملاً تازه‌ای را آغاز می‌کند، خود را مسيحی دانسته و زندگی دنيوی خود را ادامه داده و با زندگی و رفتار غيرمسيحی خود، موجب بدنامی مسيحيان واقعی می‌شوند.

دوم- مسيحيان حقيقی، نه تنها اين ادعای مسيح را قبول دارند، بلکه با هدايت روح خدا مسيح زنده را پيروی نموده و بوسيله اعتماد به مسيح و اطاعت از او، روز به روز در روحانيت رشد کرده بيشتر و بيشتر شبيه مسيح می‌شوند تا روزی برسد که براساس انجيل: "او را چنانکه هست ببينند."

سوم- مذهبيون، يعنی آنانيکه فکر می‌کنند بوسيله انجام مراسم و تشريفات مذهبی و کارهای نيک می‌توانند به خدا برسند، اين ادعای مسيح را رد کرده و می‌پرسند: چطور ممکن است که مسيح تنها راه رسيدن به خدا باشد؟ برای پاسخ به اين سؤال مهم و حياتی، بايد به کتاب مقدس که کلام خدا است مراجعه نمائيم. در اين کتاب دلايل زيادی برای اثبات اين ادعای مسيح يافت می‌شود که در اين مقاله به ارائه سه دليل عمده اکتفاء می‌نمائيم:

١- تنها عيسی مسيح است که از روح خدا، بوسيله مريم باکره به دنيا آمد (متی ١: ١٨)، به اين جهت انجيل او را فروغ جلال خدا و پسر يگانه خدا می‌خواند. بنابراين تنها عيسی مسيح است که می‌تواند خدا را همانگونه که هست به ما بشناساند و چقدر مهم و ضروری است که برای رسيدن به خدا، ابتدا او را بشناسيم و با محبت بيدريغ الهی که در عيسی مسيح بر دنيا مکشوف گرديد آشنا شويم. لازم به توضيح است که لقب پسر خدا، هرگز به معنای جسمانی نيامده زيرا "خدا روح است"، بلکه اين لقب عيسی مسيح، جنبه روحانی دارد و نشان دهنده شباهت او در ذات و ماهيت با خدا می‌باشد. اين شباهت به حدی است که انجيل، عيسی را کلمه خدا و کلام حيات، معرفی می‌کند که جسم گرديد و در ميان ما زندگی کرد. خدای ناديدنی اراده فرمود که کلمه خود را جسم بخشد تا ما خدا را بشنويم و ببينيم و لمس کنيم. رسولان مسيح در انجيل اين حقيقت را فاش می‌سازند و چنين شهادت می‌دهند: "ما در باره کلام حيات به شما می‌نويسيم- کلامی که از ازل بود و ما آنرا شنيده و با چشمان خود ديده‌ايم- آری، ما آنرا ديده‌ايم و دستهايمان آن را لمس کرده است. آن حيات ظاهر شد و ما آن را ديديم . . ." (رساله اول يوحنا ١: ١ و ٢).

٢- تنها عيسی مسيح است که کاملاً بی‌گناه بود (دوم قرنتيان ٥: ٢١)، بنابراين تنها او می‌تواند راه رسيدن انسان گناهکار، به خدای پاک و مقدس باشد. سئوال می‌شود: چرا انسان، گناهکار و مسيح، بی‌گناه است؟ پاسخ اينستکه: هر کسی که از پدر و مادر جسمانی بدنيا می‌آيد ذاتی گناه‌آلود دارد که از آدم و حوا به ارث برده است. علاوه بر اين، خودش هم در فکر و سخن و عمل گناه می‌کند. ولی مسيح چون از خدا، بدون پدر جسمانی بدنيا آمد، ذات گناه‌آلود نداشت و هرگز هم گناهی از او سر نزد. سئوال ديگر اينست که: چگونه مسيح بی‌گناه، ما را به خدا می‌رساند؟ در پاسخ بايستی بگوئيم: خدا مزد گناه را موت يا مرگ روحانی تعيين فرموده است که معنايش جدائی از خدا می‌باشد. بنابراين همه انسانها محکوم به مرگ روحانی هستند. ولی خدای نيکو و مهربان، که وضعيت انسان را می‌دانست، دلش بحال انسان که او را از لحاظ روحانی به شباهت خود آفريد، بسوخت و عيسی مسيح، تنها بی‌گناهی را که می‌توانست بجای انسانهای گناهکار، مزد گناه را با مرگ خود بر صليب بپردازد به جهان فرستاد تا انسان بتواند با ايمان با اين راه رسيدن به خدا، از مرگ روحانی نجات يابد و به زندگی جاودانی قدم گذارد و البته چون تنها عيسی مسيح است که الوهيت و ذات الهی دارد، تنها او می‌توانست بجای همه انسانها جان فدا سازد.

٣- تنها عيسی مسيح است که زنده و با خدا بر تخت نشسته است (مکاشفه ٣: ٢١)، بنابر اين تنها او می‌تواند شفيع و واسطه در ميان خدا و انسان باشد. در انجيل می‌خوانيم که عيسی مسيح سه روز پس از مرگ، از مردگان برخاست و بعد از ٤٠ روز که خود را بر شاگردانش ظاهر می‌کرد به آسمان بالا برده شد، پس تنها اوست که می‌تواند ما را به خدا برساند. چرا؟ چون برای اينکه انسان مقبول درگاه خدا شود، لازم است که نجات دهنده و شفيعی زنده در حضور خدا در آسمان داشته باشد. و خدا را شکر که برطبق انجيل شريف: "او (عيسی مسيح) قادر است همه کسانی را که بوسيله او به حضور خدا می‌آيند کاملاً و برای هميشه نجات بخشد، زيرا او تا به ابد زنده است و برای آنان شفاعت می‌کند" (عبرانيان ٧: ٢٥).

اکنون بايد پرسيد که: چگونه انسان با اين روح و جسم ناپاکی که دارد می‌تواند به خدايی که کاملاً پاک و مقدس است برسد؟ مگر چنين نيست که تاريکی گناه نمی‌تواند در مقابل روشنايی پاکی بايستد و سياه و سفيد هرگز بهم نمی‌رسند. برای پاسخ به اين سؤال مهم، باز بايد به کتاب مقدس مراجعه کنيم و توجه داشته باشيم که چون عيسی مسيح، مظهر و آشکار کننده خدا، وسيله آمرزش و برطرف شدن گناه انسان را با خون ريخته شده و مرگ خود بر صليب فراهم نموده است و پس از مرگ از مردگان قيام نموده و زنده است، خدا به همه کسانی که به او ايمان می‌آورند نجات از اسارت و نتايج شوم گناه را می‌بخشد و به آنان تولد روحانی عطا می‌نمايد. در اول پطرس ١: ٣ می‌خوانيم: "خدا . . . به وسيله رستاخيز عيسی مسيح از مردگان تولد تازه و اميد زنده به ما بخشيده است،" اين حقيقتی است که نمی‌شود انکار کرد زيرا وقتی که از گناه توبه می‌نمائيم و از راه ايمان، مسيح را بعنوان منجی و خداوند خود دريافت می‌کنيم و به درون قلب و زندگی خود خوش‌آمد می‌گوئيم، خدا ما را روحاً از نو می‌آفريند تا بتوانيم با خدای پاک و قدوس مشارکت روحانی داشته باشيم. .

خواننده گرامی: تمام پيامبران آمدند و بشر را از عواقب وخيم گناه که خود انسان مسئول آن می‌باشد آگاه ساختند، ولی برای علاج آن اقدامی نکردند و وفات يافتند. تنها عيسی مسيح است که آمد و نه تنها انسان را از عواقب وخيم گناه آگاه ساخت بلکه جان خود را نيز در راه نجات انسانها از اين عواقب که در نهايت هلاکت ابدی است، فدا ساخت و پس از مرگ، جسماً و روحاً زنده شد و به پيروان خود اطمينان بخشيد که: تا پايان عالم همراه آنان خواهد بود، و ابديت را نيز با او سپری خواهند ساخت.

اين است خبر خوش نجات و راه رسيدن به خدا: عيسی مسيح از روح خدا، بوسيله مريم باکره بدنيا آمد و بخاطر آمرزش گناهان انسان بر روی صليب جان سپرد و در روز سوم از مردگان برخاست و به آسمان صعود نمود تا به آنانی که به او ايمان می‌آورند زندگی جديد و جاويد عطا فرمايد. آيا از اين راه، راهی بهتر و مطمئن‌تر برای رسيدن به خدا وجود دارد؟ خدا را شکر که اين راه، از خدا شروع شده و به خدا نيز ختم می‌گردد و خوبست که شما حق جوی عزيز و گرامی نيز بوسيله ايمان و اعتماد قلبی به عيسی مسيح خداوند و واقعيت مرگ و قيام او از مردگان، نجات و حيات جاويد بيابيد.

خلاصه:
عيسی مسيح تنها راه رسيدن به خدا می‌باشد، زيرا:
١- تنها او در ذات و ماهيت همانند خدا است، بنابراين او می‌تواند خدا را به ما بشناساند.
٢- تنها او کاملاً پاک و بی‌گناه است، بنابراين او می‌توانست بجای همگی ما مزد گناه ما را
بپردازد و مانع اصلی را برای رسيدن ما به خدا برطرف سازد.
٣- تنها او زنده و با خدا بر تخت نشسته است، بنابراين او می‌تواند در حضور خدا برای ما
شفاعت و وساطت نمايد

مقالات مسيحی، برای درک نجات از طريق عيسی مسيح

حدود يکهزار و هشتصد سال قبل از ميلاد مسيح، يعقوب پيامبر در خواب نردبانی را ديد که برزمين برپا شد. آن نردبان سرش به آسمان می‌رسيد و فرشتگان خدا بر آن صعود و نزول می‌کردند (سفر پيدايش ٢٨ : ١٢). نردبانی که يعقوب در خواب مشاهده کرد و زمين را به آسمان متصل می‌نمود، همانند راه مستقيمی است که به خدا منتهی می‌گردد. پيامبران اين راه را از دور ديدند و ايمان داشتند که روزی بين انسان گناهکار و خدای مقدس چنين راهی برقرار خواهد شد.
عيسی مسيح يگانه راه رستگاری
عيسی مسيح، تنها راهی است که به خدا منتهی می‌شود و همانند نردبانی که يعقوب در خواب ديد، زمين را به آسمان متصل نموده است. انبياء با هدايت روح خدا در باره او پيشگوئی نمودند و مسيح برطبق پيشگوئيهای انبياء از باکره متولد شد، به خاطر گناه بشر بر روی صليب مرد، در روز سوم با بدنی غيرفانی و پرجلال دوباره زنده گشت و سپس به عالم بالا برده شد و در عاليترين جايگاه افتخار نشست.

عيسی مسيح، يگانه راه رستگاری می‌باشد. کلام خدا می‌فرمايد: "در هيچکس ديگر، رستگاری نيست و در زير آسمان هيچ نامی جز نام عيسی به مردم عطا نشده است تا بوسيله آن نجات يابيم" (کارهای رسولان ٤: ١٢). مابين خدای حقيقی و انسان يک راه بيشتر وجود ندارد و اين راه، عيسی مسيح می‌باشد. مسيح فرمود: "من راه و راستی و حيات هستم، هيچکس جز بوسيله من نزد پدر نمی‌آيد" (يوحنا ١٤: ٦). مسيح از ازل با خدا بود و در ماهيت و ذات کاملاً با خدا همانند می‌باشد. اما او برای رستگار نمودن انسان، جلال و شکوه آسمانی خود را کنار گذاشت و به شکل انسان در ميان ما زندگی کرد. مسيح، خدای ناديده را بطور کامل آشکار کرد و با مرگ خود بر صليب، جريمه گناه جهانيان را پرداخت نمود. شخصيت منحصر بفرد مسيح، از دو طبيعت کامل الهی و انسانی برخوردار است. مسيح، انسان کامل و خدای کامل می‌باشد، بهمين علت او تنها واسطه در ميان خدا و انسان است.
چطور می‌توان رستگار شد؟
ابتدا بايد با فروتنی بپذيريم که گناهکار هستيم. کلام خدا می‌فرمايد: "همه گناه کرده‌اند و از جلال خدا محرومند" (روميان ٣: ٢٣). چنانچه خود را با مسيح بی‌گناه، که چهره ديدنی خدای ناديده است مقايسه کنيم، بخوبی می‌فهميم که گناهکاريم. سپس بايد از گناه توبه کرده، عيسی مسيح خداوند را که بعد از مرگ دوباره زنده شد، بعنوان نجات دهنده خود بپذيريم و از او بخواهيم تا با خونش که بر روی صليب ريخته شد، قلب گناه‌آلود ما را بشويد و آنرا پاک نمايد. کلام خدا می‌فرمايد: "زيرا خدا مسيح را بعنوان وسيله‌ای برای آمرزش گناهان، که با ايمان به خون او بدست می‌آيد، در مقابل چشم همه قرار داده و با اين کار، خدا عدالت خود را ثابت نمود زيرا در گذشته بسبب بردباری خود گناهان آدميان را ناديده گرفت تا در اين زمان، عدالت خدا کاملاً به ثبوت برسد، يعنی ثابت شود که خدا عادل است و کسی را که به عيسی ايمان می‌آورد نيک می‌شمارد" (روميان ٣: ٢٥ و ٢٦).

هر کس به مسيح، که پس از مرگ زنده شد ايمان بياورد، قلبش از گناه پاک می‌شود، روح خدا در وجودش ساکن می‌گردد و زندگی جاويد می‌يابد. رستگاری يا نجات، هديه بی‌نظيری است که بمحض اينکه به مسيح ايمان آوريد به شما عطا می‌گردد. يقيناً خدا مايل است همه آدميان هديه رستگاری يا نجات را دريافت نمايند. اما اين هديه موقعی به انسان داده می‌شود که شخصاً آنرا از مسيح زنده درخواست کند.
حق‌جوی عزيز، آيا مايلی هديه رستگاری را از خداوند بخشنده دريافت کنی؟ کلام خدا می‌فرمايد: "زيرا اگر با لبان خود اعتراف کنی که عيسی، خداوند است و در قلب خود ايمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت نجات خواهی يافت" (روميان ١٠: ٩).
يگانه راه رستگاری

torsdag 21 juli 2011

ربودن دختران مسیحی در پاکستان و اجباربرای ازدواج با مسلمانان


ربودن زنان. جوان مسیحی و گاه دختران خردسال در مناطقی از پاکستان که اسلامگرایی شدت دارد، حادثه ای مکرر است که حتی مقامات نیز از پیگیری آن خودداری می کنند.
به گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران "محبت نیوز" شهرزاد به نقل از  دانیل گربر، روزنامه نگار آلمانی که برای تحقیق در باره زنان و دختران مسیحی در جهان اسلام به پاکستان سفر کرده بود نوشت، این دختران پس از ربوده شدن با تهدید به قتل وادار به امضای نوشته ای می شوند که گویا سند گرویدن آنان به دین اسلام است و در پی آن نیز مجبور به ازدواج با یک مرد مسلمان می شوند.
به گفته وی، تلاش خانواده های رنجدیده برای کشاندن آدمربایان به دادگاه و باز پس گرفتن فرزندان خود اغلب بی نتیجه می ماند؛ چرا که پلیس از دریافت شکایت نامه آنان خودداری کرده و در جواب می گوید: این خانم جوان حالا دیگر مسلمان است و نمی تواند در یک خانواده مسیحی زندگی کند.
در ادامه گزارش آمده است که این دختران معمولن محبوس نگه داشته می شوند و چاره ای ندارند جز این که تسلیم خواسته های مرد شوند. در این میان زنان شجاعی هم وجود دارند که با به خطر انداختن زندگی خود، به دفاع از این قربانیان می پردازند، اما وجود سنت های جان سخت و بی تفاوتی مقامات مسئول موجب ادامه رنج های این اقلیت دینی است.